ایده آمریکا برای برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه

Print E-mail
محمود دهقانی
08 آذر 1386

اهمیت:

سخنرانی جرج بوش، رئیس جمهور آمریکا، در 16 ژوئیه 2007 با موضوع ضرورت احیای مذاکرات صلح خاورمیانه و ترسیم افق سیاسی جدید در مناسبات اسرائیل و کشورهای عربی، حاوی نکات قابل توجهی بود. ایالات متحده پس از ناکام ماندن طرح خاورمیانه بزرگ و مواجهه با واقعیات موجود اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در سطح منطقه، و پس از افزایش ناآرامی‌ها و تداوم بی‌ثباتی در عراق و یک سال پس از پایان جنگ اسرائیل وحزب‌ا...، بار دیگر به دنبال آن است که مدیریت بحران 60 ساله فلسطینی - اسرائیلی را در اختیار بگیرد. واشنگتن پس از چند سال بی‌تفاوتی نسبت به این مناقشه در صدد است (در سال پایانی حضور بوش در کاخ سفید)، با توجه به مختصات جدید منطقه، با برگزاری کنفرانس بین‌المللی صلح، استراتژی جدید منطقه‌ای خود را دنبال نماید. اندکی پس از اعلام برگزاری این نشست در پائیز، انتشار اخبار مربوط به انعقاد قراردادهای ده‌ها میلیارد دلاری فروش تسلیحات از سوی آمریکا به عربستان، مصر و اسرائیل این باور را تقویت می‌کند که استراتژی آمریکا در منطقه به گونه‌ای دیگر در حال طراحی است. نوشته حاضر ضمن بررسی نکات مطرح شده در سخنرانی رئیس‌جمهور آمریکا و با نگاهی به قراردادهای تسلیحاتی فوق‌الذکر، درصدد تبیین شرایط پیش‌روی جمهوری اسلامی ایران با توجه به تحولات اخیر برآمده است.

تحلیل:

خاورمیانه همچنان شاهد گستره‌ای از ناآرامی‌ها و جدال‌های سیاسی، تنش‌های قومی و مذهبی و درگیری‌های خشونت‌بار روزمره می‌باشد. اوضاع امنیتی در عراق پس از گذشت چهار سال و نیم از اشغال آن کشور، وخیم‌تر از گذشته به نظر می‌رسد و آمریکا در برخورد با معادله پیچیده عراق دچار سردرگمی بیشتری شده است. ناآرامی‌ها وجدال‌های سیاسی در لبنان ادامه دارد و موضوع هسته‌ای ایران همچنان در کانون مناقشه ایالات متحده با جمهوری اسلامی است. در سرزمین‌های اشغالی پس از تسلط نظامی حماس بر غزه و انحلال دولت تحت رهبری حماس، شرایط تازه‌ای پیش آمده و دولت اسرائیل، متحد اصلی آمریکا در منطقه، یک سال پس از پایان جنگ با حزب‌ا...، در حالتی متزلزل و شکننده قرار گرفته است.

معادله متفاوت، استراتژی جدید

ایالات متحده، با گذشت سه سال از ارائه طرح خاورمیانه بزرگ (اجلاس سال 2004 هشت کشور صنعتی در سی‌آیلند) و با برگزاری چندین انتخابات در سطح منطقه، به این مهم دست یافته است که اجرای الگوی لیبرال دموکراسی در منطقه خاورمیانه امکان‌پذیر نمی‌باشد؛ و در صورت برگزاری هرگونه انتخاباتی در سطح منطقه، نیروها و جریاناتی پیروز خواهند شد که قرابتی با طرح‌ها و سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا ندارند. آمریکا در دوره تصدی نومحافظه‌کاران در کاخ سفید و پس از شکست مذاکرات صلح کمپ دیوید در سال 2000، اهتمام زیادی نسبت به مذاکرات بین فلسطینی‌ها و اسرائیل از خود نشان نداد و جنگ علیه تروریسم و حامیان تروریسم را در صدر سیاست‌های جهانی و منطقه‌ای خود (پس از 11 سپتامبر) قرار داد. اگر چه ایالات متحده با تدوین نقشه راه در سال 2003 و به دنبال آن تشکیل کمیته 4 جانبه (اتحادیه اروپا، آمریکا، روسیه، و سازمان ملل)، در صدد برآمد که بستر و زمینه‌های شکل‌گیری خشونت‌ را با ایجاد مؤسسات و نهادهای سیاسی و امنیتی و تأکید بر لزوم انجام اصلاحات داخلی در تشکیلات خودگردان، و درخواست از اسرائیل برای پایان شهرک‌سازی در سرزمین‌های اشغالی دنبال نماید؛ اما در عمل با اوج‌گیری انتفاضه الاقصی و حمایت‌های همه‌جانبه و آشکار از سیاست‌های سرکوبگرانه اسرائیل، اقدامی در جهت مصالحه بین طرفین درگیر (برخلاف دولت کلینتون) انجام نداد. بوش در دیدار آوریل 2004 خود با شارون، با اشاره به آنچه «واقعیت‌های جمعیتی» می‌خواند، عقب‌نشینی کامل اسرائیل از مرزهای 1967 را غیر واقعی توصیف نمود.

عده‌ای از تحلیل‌گران بر این اعتقادند که هدف ایالات متحده از ارائه طرح خاورمیانه بزرگ و یکی از اهداف اساسی تهاجم آمریکا به عراق و سقوط رژیم بعث، حفظ امنیت اسرائیل در منطقه خاورمیانه بوده است. پس از ناکامی آمریکا در نیل به اهداف خود در عراق و آنچه در طرح خاورمیانه بزرگ به دنبال آن بود و همچنین تحولاتی که در سطح منطقه و به ویژه پس از پیروزی حماس در فلسطین به وقوع پیوست، آمریکا در صدد ارائه سیاست‌های جدید منطقه‌ای خود برآمده است. جنگ 33 روزه حزب‌ا... و اسرائیل و آنچه رایس، وزیر خارجه آمریکا «درد زایمان تولد خاورمیانه جدید» می‌خواند، سرآغاز سیاست‌های جدید ایالات متحده تلقی می‌گردید. نتیجه جنگ و ناکامی اسرائیل در دست‌یابی به اهداف از پیش اعلام شده، تداوم حضور و نقش آفرینی حزب‌ا... در فضای سیاسی لبنان، استمرار ناکامی‌های آمریکا در عراق برای ایجاد ثبات و آرامش و افزایش دیدگاه‌های اعتراضی بین افکار عمومی منطقه نسبت به سیاست‌های آمریکا، مجموعه تحولاتی بود که مقامات آمریکایی را واداشت دیگر سخن از خاورمیانه جدید به زبان نیاورند.

آمریکا پس از رویارویی با معادله‌ای متفاوت در منطقه، درصدد برآمده تا با القای این مسئله که تحولات منطقه به ویژه پس از موفقیت حزب‌ا...، به سود سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی است، سعی در متهم کردن ایران به تلاش‌ برای دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای دارد و به طور تلویحی دولت نوری مالکی در عراق را متهم به هماهنگی و همسویی با سیاست‌های ایران کرده است؛ و این نشان می‌دهد که آمریکا بیش از گذشته در جهت رویارویی و صف‌بندی ایران با سایر کشورهای عربی منطقه برآمده است.

سفرهای پیاپی مقامات آمریکایی به کشورهای خاورمیانه، به همراه سیاست‌ها و نگرانی‌های به وجود آمده در بین سه کشور تأثیرگذار عرب منطقه، عربستان، مصر و اردن مبنی بر تلاش ایران برای ایجاد هلال شیعی در سطح منطقه و اظهارات گاه و بیگاه مقامات کشورهای مذکور در مورد سیاست‌های منطقه‌ای ایران، جمهوری اسلامی را با مقتضیات تازه‌ای مواجه ساخته است.

تلاش‌ برای اجماع عربی

نوع نگاه ایران به مسأله فلسطین، مناقشه خاورمیانه و حمایت ایران از گروه‌ها و نیروهای منتقد روند مذاکرات صلح خاورمیانه طی نزدیک به دو دهه گذشته از مهمترین نقاط تعارض ایران و آمریکا بوده است. ایالات متحده تلاش گسترده‌ای را جهت ایجاد یک اجماع عربی علیه ایران دنبال می‌نماید. مواضع برخی از مقامات کشورهای عربی در طول جنگ حزب‌ا... و اسرائیل قابل تأمل بود. اخبار مربوط به دیدارهای مخفیانه برخی از مقامات اسرائیلی و عربستانی پس از جنگ در اردن و تلاش برخی کشورهای عربی در اتحادیه عرب برای احیای طرح ملک‌عبدا... موسوم به طرح صلح عربی (مبنی بر رسمیت شناختن اسرائیل در قبال خروج اسرائیل از اراضی اشغالی سال 67) مبین این نکته است که خاورمیانه در آستانه یک صف‌بندی جدید و این بار در مورد نوع نگاه به اسرائیل می‌باشد. دولت متزلزل المرت برخلاف موضع قبلی دولت شارون، با مثبت خواندن طرح صلح عربی آمادگی خود را برای مذاکره با اتحادیه عرب اعلام نموده است.

با وجود تحولات مذکور در منطقه، طرح مجدد کنفرانس صلح بین‌المللی در چنین شرایطی قابل تأمل و توجه است. آمریکا واسرائیل با رضایت کامل از خروج حماس از دولت خودگردان و حمایت همه‌جانبه و صریح از محمود عباس و جنبش فتح و تشدید فشارها بر جنبش مقاومت اسلامی در صددند که حماس را به طور کامل از صحنه سیاست‌گذاری حکومت خودگردان خارج نمایند. در چنین شرایطی که حماس کنترل نظامی غزه را در اختیار دارد و محمود عباس و فتح بار دیگر خود را نماینده و جریان حاکم بر فلسطین معرفی می‌کنند، ایالات متحده با طرح تشکیل کنفرانس صلح بین‌المللی فضا را برای احیای مذاکرات صلح مهیا دیده است. جرج بوش به مانند سخنرانی چند سال پیش خود (ژوئن 2002)، با تأکید بر لزوم اصلاحات داخلی و نهادسازی در حکومت خودگردان، بهبود شرایط امنیتی در داخل اراضی فلسطینی را به عنوان پیش شرط برای تشکیل دولت مستقل فلسطین خواند و از یک «افق سیاسی» جدید سخن گفت. افق سیاسی مدنظر بوش تشکیل دو دولت فلسطینی و اسرائیلی می‌باشد. بوش برای برگزاری نشست بین‌المللی در پائیز سال جاری و دعوت از نمایندگانی از دولت‌هایی که به گفته وی: «راه‌حل دو دولت را بپذیرند، از راهکارهای خشونت‌بار حمایت نکنند، حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسند و به توافقات دو جانبه اسرائیل و دولت خودگردان متعهد باشند» تأکید کرده است. بوش ضمن تصریح به نقش مصر و اردن در احیای شرایط اجتماعی و اقتصادی سرزمین‌های اشغالی بر نقش آن دو کشور تأکید نمود.

نگاهی به قراردادهای تسلیحاتی

انتشار اخبار مربوط به قرارداد تسلیحاتی ده‌ها میلیارد دلاری بین آمریکا و عربستان، مصر و اسرائیل اندکی پس از اعلام برگزاری کنفرانس صلح خاورمیانه قابل تأمل است! آمریکا طی دهه‌های اخیر و به طور سنتی با انعقاد قراردادهای تسلیحاتی و تکنولوژیکی با اسرائیل ضمن نشان دادن تعهد خود به حفظ برتری نظامی اسرائیل در سطح منطقه، تلاش می‌نمود که پیمان‌های نظامی با دیگر کشورهای منطقه برای تل‌آویو حساسیت برانگیز نباشد.

قرارداد 20 میلیارد دلاری فروش تسلیحات آمریکا به عربستان که شامل ارتقا و روزآمدی هواپیماهای نظامی و ناوگان دریایی آن کشور و نیز برای نخستین بار فروش بمب‌های موسوم به JDAMs با قابلیت‌های بالای ردیابی (شامل بمب‌های 500 پوندی و 2000 پوندی)، به یک کشور عربی منطقه می‌باشد، قرارداد 13 میلیارد دلاری آمریکا با مصر شامل فروش موشک‌های جدید AIM-9x و قرارداد فروش تسلیحات به میزان 30 میلیارد دلار طی ده سال آینده با اسرائیل، اهداف آمریکا از انعقاد این قراردادها در این مقطع زمانی خاص را بیش از گذشته نمایان می‌کند.اگر چه پس از سفر وزرای خارجه و دفاع آمریکا به منطقه خاورمیانه و انعقاد قراردادهای نظامی، واشنگتن در پاسخ به نگرانی‌های به وجود آمده در برخی محافل داخلی آمریکا و اسرائیل، تعهد خود را به حفظ برتری نظامی اسرائیل در منطقه بارها اعلام نمود اما در جریان قراردادهای اخیر به گفته زلمان شوال، سفیر سابق اسرائیل در واشنگتن، اسرائیل در بازی خاورمیانه‌ای آمریکا، به عنوان یک کارت قابل معامله به بازی گرفته شده است.

انتشار نامه اعتراضی 130 نفر از نمایندگان کنگره از دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه مؤید حساسیت‌های به وجود آمده در مورد این قرارداد تسلیحاتی (به خصوص در مورد عربستان) می‌باشد. موافقان انعقاد این قراردادها، مقابله با «تهدید روزافزون ایران» در منطقه را مهمترین عامل می‌دانند و مخالفان استدلال می‌کنند که دولت سعودی همچنان منبع رشد بنیادگرایی اسلامی و ناقض حقوق بشر می‌باشد و به طور آشکار و نهان از شورشیان عراق حمایت می‌کند.

جلب حمایت ریاض برای نقش‌آفرینی در فرآیند ثبات‌سازی در عراق، مشارکت عربستان در کنفرانس آتی صلح خاورمیانه و تلاش برای ایجاد یک صف‌آرایی و جبهه اجماع عربی علیه جمهوری اسلامی را می‌توان سه هدف عمده و اصلی فروش تسلیحات آمریکا به عربستان دانست. (چندی قبل نیز خبرهایی در مورد بازگشایی سفارت عربستان در بغداد منتشر گردید).

بازی هدفمند

وزیر امور خارجه آمریکا طی سال جاری میلادی هشت بار به منطقه خاورمیانه سفر کرده است (به طور متوسط هر 40 روز یک بار). سفرهای پیاپی وی طی چند ماه اخیر به منظور فراهم کردن شرایط مناسب برای برگزاری کنفرانس آناپولیس بوده است. آمریکا خواستار آن شده است که طرفین اسنادی را ارائه دهند که محور مذاکرات بر پایه آن استوار شود. علی‌رغم درخواست‌های مکرر آمریکا مبنی بر توقف شهرک‌سازی، اسرائیل همچنان به عملیات شهرک‌سازی در کرانه غربی ادامه می‌دهد. برخلاف مقامات فلسطینی که خواستار تنظیم سندی با ارائه جزئیات و پرداختن به راهکارهای مشخص درباره مسائل اصلی مناقشه یعنی مسئله مرزها، بازگشت آوارگان و وضعیت بیت‌المقدس می‌باشند، مقامات اسرائیلی بدون آنکه علاقه‌ای به بررسی مسائل مذکور داشته باشند، خواستار آنند که بیانیه پایانی بدون اشاره به جزئیات مسئله به طور کلی بر مبنای لزوم ادامه مذاکرات باشد. لیونی، وزیر خارجه اسرائیل، در دیدار با رایس به طور مشخص بر این نکته تأکید کرد که تضمین امنیت اسرائیل در درجه نخست اهمیت قرار دارد و تشکیل کشور مستقل فلسطینی در درجه بعدی قرار می‌گیرد.

اولمرت طی ماه‌های گذشته چندین بار با محمود عباس دیدار داشته است. دو رهبر فعلی اسرائیل و فلسطین در وضعیت متزلزل و شکننده قرار دارند. مقامات فلسطینی متعلق به هر دو جریان فتح و حماس بارها خواستار عقب‌نشینی کامل اسرائیل از سرزمین‌های اشغالی جنگ 1967 و تخلیه کلیه شهرک‌های یهودی در کرانه غربی شده‌اند. اولمرت به خوبی می‌داند که در شرایط فعلی قادر به اتخاذ چنین تصمیم مهم و استراتژیک نیست. وی پس از ناکامی ارتش اسرائیل در مواجهه با حزب‌ا... در جنگ 33 روزه سال گذشته پایگاه اجتماعی و سیاسی متزلزلی دارد.

اما از سوی دیگر آمریکا خواستار آن است که این کنفرانس برای محمود عباس رهاورد مطلوبی در برداشته باشد. آمریکا و اسرائیل تمام تلاش خود را برای به حاشیه بردن و حذف کامل جنبش حماس در طول چند ماه اخیر انجام داده‌اند و علاقه‌مند نیستند که محمود عباس از کنفرانس صلح، کاملاً شکست خورده خارج شود. کنفرانس صلح در واقع آزمونی برای عباس و اطرافیان وی در جناح فتح می‌باشد و از نقطه‌نظر مواجهه با حماس، برای وی و جنبش فتح، امری حیاتی تلقی می‌گردد.

با توجه به موقعیت ارزان و شکننده اولمرت و عباس و تداوم زیاده‌خواهی و فرافکنی اسرائیل و عدم علاقه به پرداختن به مسائل اصلی و لاینحل مناقشه، می‌توان گفت آمریکا در یک بازی هدفمند نه به دنبال حل بحران بلکه به دنبال مدیریت مجدد بحران خاورمیانه می‌باشد. نقطه قابل تأمل و توجه، تلاش آمریکا و اسرائیل برای حضور کشورهای عربی در این کنفرانس است.

پیش از برگزاری نشست مصر مخالفت و اعتراض خود را نسبت به نپرداختن به جزئیات مناقشه اعلام نموده است. حضور مصر در کنفرانس با توجه به شرایط خاص منطقه و نیاز همیشگی حکومت فعلی مصر به جلب حمایت غرب و به ویژه ایالات متحده، می‌توان نگاه کرد. عربستان نیز خود مبتکر طرح صلح عربی است و طی سال گذشته تلاش‌هایی را برای احیای این طرح انجام داده است.

سوریه حضور خود در این کنفرانس را منوط به پرداختن کنفرانس به مسئله جولان کرده بود، اما علیرغم ابهام در دستور کار اجلاس، سوریه نماینده‌ای را عازم آناپولیس کرد. چندی قبل اهود اولمرت در مصاحبه‌ای با روزنامه یعودیوت آهارانوت اعلام کرد اگر دمشق روابط خود را با تهران قطع کند، اسرائیل حاضر است جولان را به سوریه باز گرداند.

مسئله‌ای که می‌تواند بر سیاستهای منطقه‌ای سوریه تأثیرگذار باشد، تحولات سیاسی لبنان است. هرگونه تغییر سیاسی که موجبات رضایت سوریه و اطمینان بخشی دمشق از بابت نفوذ و نقش آفرینی این کشور در لبنان را فراهم سازد، باعث ایجاد تغییرات مهم در سیاست‌های منطقه‌ای سوریه در باب موضوعات مختلف از جمله عراق، فلسطین، روابط با اسرائیل و ایران می‌گردد.

آمریکا و اسرائیل طی چند سال اخیر در مقاطعی تلاش کرده‌اند که سوریه را از ایران جدا سازند. حضور اردن در غالب نشستهای صلح قطعی است و اردن همواره در چنین اجلاس‌هایی حضور پیدا می‌کند.

نتیجه‌گیری:

این اجلاس در اواخر نوامبر و در آناپولیس ایالت مریلند برگزار گردید. به نظر می‌رسد ایالات متحده و اسرائیل در فضای جدید منطقه به این نتیجه رسیده‌اند که تشکیل دولت مستقل فلسطینی، گزینه‌ای اجتناب‌ناپذیر ‌می‌باشد. اگر چه برخی بر این باورند که آمریکا و اسرائیل تمایلی به تشکیل یک دولت فلسطینی ندارند، به دنبال راه‌حل مسأله نیستند و در پی مدیریت مناقشه طولانی مدت فلسطینی - اسرائیلی می‌باشند؛ اما با توجه به مجموعه تغییرات داخلی در اسرائیل و فلسطین، طی چند سال گذشته، می‌توان گفت زمینه‌های تشکیل دولت فلسطینی بیش از گذشته متصور است. نظریه‌پردازان، سیاستمداران و حامیان داخلی و خارجی دولت اسرائیل به دلیل هراس از به اقلیت افتادن جمعیت یهودیان و آنچه حفظ اسرائیل به عنوان کشوری « یهودی - دموکراتیک» می‌خوانند، و فلسطینی‌ها نیز با نگاهی به فراسوی تغییرات اجتماعی (به خصوص نرخ بالای رشد جمعیت)، و در کل طرفین مناقشه با نگاهی به تغییرات وسیع سیاسی در سطح منطقه، آمادگی بیشتری نسبت به این راه حل از خود نشان می‌دهند.

اگر چه مسائل مهمی چون تعیین مرزهای نهایی، سرنوشت بیت‌المقدس و سرنوشت آوارگان همچنان مسائل لاینحلی به نظر می‌رسند اما می‌توان گفت پتانسیل تشکیل راه‌حل دو دولت فلسطینی - اسرائیلی بیش از گذشته متصور است.

آمریکا با موجی از مشکلات روزافزون در خاورمیانه مواجه است. برگزاری نشست صلح خاورمیانه در ماه نوامبر تلاشی از سوی ایالات متحده برای مدیریت مجدد مناقشه فلسطینی – اسرائیلی است. انتظار دستاورد مشخصی از این کنفرانس برای پایان مناقشه، انتظاری دور از ذهن و مردود است. چندی قبل کمیسیون سیاست خارجی مجلس عوام انگلیس طی گزارشی چشم‌پوشی از حماس در مسئله فلسطین را ناممکن دانست و خواستار مذاکره مجدد با نیروهای میانه‌رو حماس گردید. فتح، جهان عرب، آمریکا و اسرائیل مجبور به لحاظ نظرات و دیدگاه‌های جریان مقاومت هستند که اگر جز این باشد نتیجه مذاکرات همان خواهد شد که تاکنون بوده است. علاوه بر موقعیت ضعیف محمود عباس که نمایندگی فلسطینی‌ها را در اجلاس مذکور بر عهده دارد، دولت ائتلافی المرت نیز در حالتی ضعیف و شکننده قرار دارد و تحت فشار فزاینده راستگراهاست. نکته مهم این نشست نه حل کامل مسأله فلسطین بلکه تلاش برای ایجاد اجماع عربی در مورد نوع نگاه به اسرائیل است.