ایران به عنوان یک کشور آسیایی با توجه به موقعیت ژئوپولتیک خود ناگزیر به داشتن روابط مناسبی با کشورها و قدرتهای آسیایی است. با نگاهی گذرا به تاریخ روابط ایران با کشورهای آسیایی می‌توان دریافت که همواره روابط با این کشورها در ابعاد مختلف و در سطح مناسبی برقرار بوده است، هر چند در مقاطعی با توجه به شرایط و تحولات سیاسی منطقه، این روابط فراز و نشیب‌هایی نیز داشته است. در این رابطه می‌توان «جاده ابریشم» را از جمله نمادهای این همکاری‌ها به ویژه در بُعد اقتصادی دانست. بر این اساس، «سیاست نگاه به شرق» به عنوان رویکردی ویژه در روابط خارجی ایران، سیاست جدیدی نیست و سابقه‌ای طولانی دارد. تحولات ژرف بین‌المللی پس از پایان دوران دو قطبی در جهان، نظم تثبیت شده دوران جنگ سرد را با تحولات جدی مواجه کرد. این تحولات ژئواستراتژیک موجب شد بسیاری از کشورهای جهان به بازنگری اساسی در سیاست خارجی خویش رهنمون شوند. این امر برای قدرت‌های بزرگ و منطقه‌ای که دارای منافع جهانی و یا منطقه‌ای بودند از اهمیت بیشتری برخوردار بود. دولت آمریکا در دوران جورج بوش پدر و به دنبال فروپاشی شوروی، خود را پیروز جنگ سرد می‌دانست و تلاش کرد تا نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا را بنا نهد و بر آن اساس به تبیین استراتژی جدید خود پرداخت. چنین تحولی را در سیاست خارجی قدرت‌های دیگر و از جمله در اروپا، در چارچوب اتحادیه اروپا، شاهد بوده‌ایم. این تحولات در آسیا و منطقه پیرامونی ایران نیز تأثیرات زیادی به همراه داشت. اینک با پایان جنگ سرد، آسیا بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته که مهمترین دلیل آن ظهور قدرت‌های آسیایی به ویژه در عرصه اقتصادی است. در واقع، توسعه اقتصادی کشورهای آسیایی با توجه با پایان رقابت‌های عمدتاً امنیتی-نظامی شرق و غرب شتاب بیشتری به خود گرفت، به ویژه اینکه جوامع آسیایی بر خلاف جوامع اروپایی که در زمینه‌های گوناگون اقتصادی مانند سرمایه‌گذاری و بازار مصرف به حد اشباع رسیده‌اند، جای توسعه فراوان دارند. از طرف دیگر، آسیا با پتانسیل‌های انسانی و مادی فراوان خود، زمینه ظهور قدرت‌های اقتصادی جدیدی را در این قاره فراهم کرده است. در این رابطه، کشورهای جنوب شرقی آسیا به ویژه به لحاظ اقتصادی رشد چشمگیری در دهه‌های اخیر داشته‌اند، از جمله رشد فزاینده چین اقتصاد جهانی را تحت‌الشعاع خود قرار داده است، به گونه‌ای که در سه دهه گذشته رشد اقتصادی این کشور به طور متوسط 6/9 درصد بوده است. از طرف دیگر، هند موفق شده است جهش قابل توجهی در زمینه‌ توسعه اقتصادی صورت دهد، به طوری که اینک از آن به عنوان یک قدرت بزرگ آسیایی در حال ظهور نام برده می‌شود. همچنین، روسیه نیز علاوه بر دارا بودن پتانسیل‌های گوناگون سیاسی، اقتصادی و بین‌المللی، به لحاظ منابع عظیم انرژی اهمیت فراوانی دارد. این کشور در حال حاضر دومین صادرکننده نفت در جهان می‌باشد و از لحاظ میزان ذخایر گاز رتبه نخست را در جهان داراست. قدرت اقتصادی رو به افزایش قدرت‌های آسیایی نظیر چین، هند و روسیه موجب شده است تا این کشورها در عرصه‌های سیاسی و امنیتی نیز از اهمیت به سزایی برخوردار شوند. سدر نگاه نخست «سیاست نگاه به شرق»، در واقع، بازتعریف برخی رویکردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای، در شرایطی است که تحولات عمده‌ای در چهار سوی مرزهای آن جریان دارد. سیاست خارجی با رویکرد تنش زدایی و یا گفتگوی تمدن‌ها در دو دوره هشت ساله ریاست جمهوری آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی، هر یک کارکردهای خویش را داشته‌اند و تا حدودی به انتظارات مورد نظر، با توجه به اهداف هر یک از این دولت‌ها در عرصه بین‌المللی پاسخ داده‌اند. لیکن در سال‌های اخیر با توجه به اینکه مذاکرات ایران با سه کشور اروپایی انگلستان، فرانسه و آلمان و بعداً کشورهای 1+5 در مورد برنامه هسته‌ای ایران به نتایج مطلوب نرسید، گرایش قابل ملاحظه‌ای در دولت آقای احمدی‌نژاد برای بازنگری در رویکردهای سیاست خارجی و برقراری ارتباط نزدیکتر با کشورهای شرقی تحت عنوان «سیاست نگاه به شرق» ملاحظه شد. در همین رابطه، موقعیت و توانمندی‌های ایران به ویژه در زمینه انرژی، امنیت انرژی و ترانزیت زمینه‌های مناسبی برای همکاری ایران با کشورهای شرقی را فراهم آورده است. در زمینه انرژی، ایران نیز به لحاظ برخورداری از منابع عظیم گازی و نفتی کشوری بالقوه قدرتمند محسوب می‌شود. برای مثال، میدان گازی پارس جنوبی که ایران در بخشی از آن با قطر شریک است، یکی از بزرگترین میادین گازی جهان محسوب می‌شود که موقعیت مناسبی را برای صادرات گاز ایران از طریق خطوط لوله و از طریق صدور گاز مایع طبیعی به مناطق مختلف جهان به ویژه کشورهای بزرگ و در حال توسعه آسیایی به وجود آورده است. در این رابطه به ویژه دو بازار بسیار بزرگ و رو به توسعه در زمینه انرژی در هند و چین قرار دارد که می‌توانند بازارهایی پایدار برای ایران تلقی شوند. در واقع، توسعه اقتصادی این دو کشور به شدت نیازمند استمرار انتقال انرژی از منابع جدید مانند ایران و امنیت آن می‌باشد. در این رابطه، یکی از مهمترین فرصت‌های ایران در احداث خط لوله گاز به کشورهای آسیایی، خط لوله ایران به پاکستان و هند معروف به خط لوله صلح است که با توجه به امکان امتداد خط لوله مذکور به چین، بر اهمیت ژئوپولتیک آن بیش از پیش افزوده شده است. علاوه بر این، در زمینه ترانزیت به جز انرژی، ایران به طور بالقوه می‌تواند یک «پل ارتباطی» از شمال به جنوب و از غرب به شرق در زمینه‌های مختلف به ویژه خطوط مواصلاتی برای تسهیل در روابط تجاری تبدیل شود. در این رابطه می‌توان به کریدور ترانزیتی شمال- جنوب که در چارچوب موافقتنامه‌ای میان روسیه و ایران به امضا رسیده، به عنوان یکی از کوتاه‌ترین و ارزان‌ترین راه‌های ارتباطی میان غرب اروپا با آسیای شرقی اشاره کرد. این کریدور می‌تواند جایگزین مناسبی برای مسیرهای طولانی حمل و نقل تلقی شود. یکی دیگر از مقوله‌های مورد توجه در مناسبات ایران با کشورهای آسیایی، امنیت‌سازی در آسیا و ایجاد سازوکارهای امنیتی منطقه‌ای مناسب می‌باشد. در حال حاضر، روابط میان کشورهای آسیایی برمبنای اصل منافع مشترک قرار ندارد و تاکنون این کشورها نتوانسته‌اند یک راهبرد مشترک امنیتی تعریف کنند. در حالی که یکی از اصلی‌ترین عناصر برای ایجاد همبستگی آسیایی، تضمین امنیت و بقای کشورهای این قاره در تعاملات خود با یکدیگر است. طراحی و استقرار یک سیستم امنیت دسته جمعی آسیایی با هدف مدیریت بحران برای حل و فصل مناقشات، اقدامی است که می‌توان از طریق ظرفیت‌های موجود در آسیا به آن تحقق بخشید. در این رابطه، جمهوری اسلامی ایران با توجه به توانایی‌های بالقوه منطقه‌ای می‌تواند نقش سازنده‌ای را در ایجاد سیستم امنیت دسته جمعی آسیایی ایفا کند. از سوی دیگر، در یک رویکرد عملگرایانه به سیاست نگاه به شرق، ایران می‌تواند به تقویت و تعمیق مناسبات دو جانبه با کشورهای شرقی توجه کند و پیوندها و اتصالات درازمدتی را که تأمین‌کننده منافع طرفین باشد برقرار سازد. با این حال، در شرایط در حال گذار جهانی و تحولاتی که در آسیا در حال وقوع است، جمهوری اسلامی ایران بیش از هر زمان دیگری لازم است روابط خود را در میان مدت و درازمدت در زمینه‌های گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با کشورها و قدرت‌های آسیایی تعریف کند. یکی دیگر از رویکردهای مورد توجه در سیاست نگاه به شرق تقویت همکاری‌های منطقه‌ای است که خود منبعث از نوعی منطقه گرایی جدید در جهان پس از جنگ سرد به شمار می‌رود. گسترش مناسبات ایران با کشورهای شرقی و آسیایی در چارچوب همکاری‌های منطقه‌ای از چند جنبه حائز اهمیت است؛ از جمله در قالب همکاری‌های منطقه‌ای، ایران می‌تواند به امکان برقراری روابط همه جانبه و گسترده‌تر با چین، هند و روسیه توجه نماید. از سوی دیگر، تعمیق همکاری‌های اقتصادی با کشورهای آسیایی به ویژه در بخش انرژی و راه های ترانزیت نیز عرصه مهمی برای همکاری‌های منطقه‌ای ایران در آسیا به شمار می‌رود. تقویت جایگاه ایران در سازمان‌های منطقه‌ای نظیر اکو، گروه دی- هشت، سازمان همکاری اقیانوس هند، سیکا و به ویژه سازمان همکاری شانگهای می‌تواند فرصت‌های مناسبی را برای ایران در پیگیری سیاست نگاه به شرق فراهم کند. با این حال، باید توجه داشت که «سیاست نگاه به شرق»، در واقع، برای ایجاد توازن در برابر غرب و گسترش همکاری‌ها با شرق مد نظر قرار گرفته است. به عبارت دیگر، همکاری با شرق به عنوان وزنه تعادلی در برابر غرب در تفکر استراتژیک ایران همواره مطرح بوده است. بر این اساس، عدم دستیابی به اهداف مورد نظر در روابط با کشورهای غربی موجب شد تا بار دیگر گسترش روابط ایران با شرق مورد توجه و تأکید قرار گیرد. با این حال، سیاست نگاه به شرق به معنای جایگزینی با غرب نمی‌تواند تأمین‌کننده منافع ایران باشد. هر چند که با پایان جنگ سرد آسیا اهمیت بیشتری در نظام بین‌الملل یافته است، لیکن به نظر نمی‌رسد که با توجه به شرایط و موقعیت کشورهای شرقی مناسب باشد که به شرق صرفاً به عنوان ابزاری در مقابله با غرب نگریسته شود. در واقع، تفکر تقابلی جنگ سرد نمی‌تواند تأمین‌کننده منافع ایران باشد، زیرا در جهان امروز فضای جدیدی از رقابت و همکاری برای تمامی کشورها به وجود آمده است. نکته‌ مهم این است که در سیاست نگاه به شرق نباید پیشرفت‌ها و توانایی‌های غرب را نادیده انگاشت. از طرف دیگر، باید توجه داشت که روابط ایران با کشورهای غربی همواره روابطی سنتی و همه جانبه بوده است و تغییر ناگهانی آن موجب خسارات زیادی می‌شود. در این رابطه، ایران می‌تواند با توجه به شرایط سیاسی ویژه خود در قبال غرب و با توجه به موقعیت ژئوپولتیک خود، ضمن برخورداری از روابط حسنه و گسترده با کشورهای شرقی، روابط خود را با کشورهای غربی نیز استمرار بخشد؛ همان گونه که کشورهای بزرگ آسیایی نیز خود را بی‌نیاز از غرب نمی‌دانند. با وصف فوق به نظر می‌رسد دستیابی به اهداف مورد نظر در سیاست نگاه به شرق همانند هر سیاست موفق دیگری در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران مستلزم وجود تعریف مشخصی از اهداف و برنامه‌ها با در نظر گرفتن شرایط و محیط بین‌المللی باشد. از این رو، در پیگیری سیاست نگاه به شرق به نظر می‌رسد باید ابتدا تعریف مشخصی از اهداف راهبردی و چگونگی دستیابی ایران به اهداف منافع ملی از طریق چنین سیاستی ارائه شود تا تمامی فعالیت‌‌های سیاسی و اقتصادی در چارچوب آن هماهنگ و تنظیم شود. در این رابطه، کتاب حاضر که حاصل یک پروژه تحقیقاتی تحت عنوان «سیاست نگاه به شرق» است، با هدف بررسی زمینه‌های موجود داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی برای تعامل ایران با کشورهای شرقی و همچنین بررسی چالش‌ها و موانع گسترش روابط میان ایران و کشورهای آسیایی در گروه مطالعات استراتژیک معاونت پژوهش‌های سیاست خارجی به رشته تحریر درآمده است. این کتاب با بررسی موضوعات فوق و بهره‌گیری از دیدگاه‌های صاحب‌نظران برجسته در حوزه سیاست خارجی ایران و روابط ایران با کشورهای آسیایی و شرقی به دنبال آن است تا نمایی کلی از زمینه‌های تعامل ایران با شرق را برای علاقمندان ترسیم کند. از آنجا که موضوع پروژه تحقیقاتی مذکور سیاستی بود که به لحاظ نظری و تئوریک تعریف دقیقی از آن ارائه نشده و در واقع در حال شکل‌گیری بود، کار تحقیق با دشواری‌های خاص خود مواجه بود. به هر حال، در پی کاری مداوم و در مدتی کمتر از یک سال سعی شده است تا نتیجه مناسبی ارائه شود. در اینجا لازم می‌دانم از همه بزرگوارانی که با یاری خویش تمهیدات لازم جهت تألیف، تدوین و چاپ این کتاب را فراهم نمودند، به ویژه از پژوهشگران محترم جناب آقای ناصر ثقفی عامری، مدیر گروه مطالعات استراتژیک معاونت پژوهشهای سیاست خارجی و سرکار خانم افسانه احدی تشکر و قدردانی نمایم. همچنین از سرکار خانم سارا جوادی فتح به خاطر ویراستاری این کتاب کمال تشکر را دارم. امید است که این اثر بتواند مورد استفاده علاقمندان و دانش‌پژوهان قرار گیرد.