جایگاه ارتش در «مصر جدید»: رویکردها و تحلیل‌ها

Print E-mail
ناصر ثقفی عامری
10 ارديبهشت 1390


روز ٢٢ بهمن ١٣٨٩، حسنی مبارک پس از ٢٩ سال حکومت و در پی تظاهرات عظیم مردمی علیه وی، از حکومت مصر کناره‌گیری کرد و شورائی متشکل از فرماندهان ارتش، زمام امور را در دست گرفت. کناره گیری مبارک و تفویض اختیارات به ارتش، نقش محوری را در صحنه سیاسی، حداقل در دوران انتقال، به نظامیان این کشور داده است. طی چند ماه آینده که قرار است مصر دوران گذار به یک نظام مردم سالار را طی نماید، دوران حساس و تأثیر گذاری در سطح ملی، منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای خواهد بود. ارتش مصر هرچند در طی چند دهه گذشته از صحنه سیاسی دور بوده است، لیکن به یک نهاد مهم نظامی و اقتصادی تبدیل شده است. بنابراین، در این مقاله به‌منظور آشنائی با تحولات مصر، به بررسی جایگاه ارتش این کشور در معادلات داخلی و بازتاب نقش یافتن نظامیان در آن کشور خواهیم پرداخت.
جایگاه ارتش مصر
مصر دارای بزرگ‌ترین ارتش در قاره آفریقا و در جهان عرب است. از لحاظ تعداد، ارتش مصر مقام دهم را در میان ارتش کشورهای جهان دارا است. ارتش این کشور دارای 480 هزار نفر نیرو و 900 هزار نفر ذخیره می‌باشد. تجهیزات ارتش این کشور به‌طور عمده غربی و شامل ٣٠٠٠ تانک؛ 579 فروند هواپیما از جمله 230 فروند اف ١٦ است. ارتش مصر یکی از معدود ارتش‌هائی است که دارای ماهواره‌های شناسائی می‌باشد. قبل از وقایع اخیر، ارتش از ایفای نقش در امور حکومتی بر کنار بود، ولی اینک ارتش در مرکز صحنه سیاسی قرار گرفته و به عنوان یک نهاد مسلط، مأمور برقراری ثبات، امنیت و مدیریت امور در دوره انتقالی است.
در گذشته تعداد زیاد نظامیان در مصر مورد انتقاداتی قرار داشته و از جمله گفته‌اند که این تعداد نظامی برای زمان صلح ضروری نمی‌باشد و از لحاظ اقتصادی، بار مالی زیادی را به بودجۀ دولت تحمیل می‌کند. در مقابل، عده‌ای معتقدند که این تعداد نیرو برای حفظ سطح اشتغال در کشور ضروری بوده و به گفتۀ آنان، ارتش برای حدود ١٢ درصد از جوانان مصر و صنایع نظامی نیز برای بیش از ١٠٠ هزار نفر شغل ایجاد کرده است. در واقع، ارتش مالک کارخانجات و شرکت‌های متعددی است که به تولید انواع محصولات مصرفی، اعم از مواد غذایی، کالاهای ساختمانی مانند سیمان، اتومبیل، دارو و مصنوعات دیگر می‌پردازد. ارتش همچنین بزرگ‌ترین مالک زمین در بخش عمومی کشور است. در مجموع افسران ارتش از حقوق‌های بالاتر، مسکن بهتر و بهداشت مناسب‌تر برخوردار می‌باشند؛ البته بر بودجه دفاعی٥٦/٤ میلیارد دلاری مصر نیز کنترل چندانی وجود ندارد.  بودجه دفاعی مصر در سال ٢٠١٠، از سایر همسایگان آفریقایی آن کشور بیشتر بوده، ولی رقم آن از دو همسایه خاورمیانه‌ای آن یعنی اسرائیل و عربستان سعودی، کمتر است.
 با توجه به شرایط مذکور، برخی ناظران پیش‌بینی می‌کنند که ارتش برای تداوم موقعیت و مزایای اقتصادی که از آن برخوردار است، سیاست‌هائی را در پیش خواهد گرفت که در آینده به این موقعیت ویژه خدشه‌ای وارد نشود.
ارتش مصر که سابقۀ دفاع از میهن را در دو جنگ علیه اسرائیل به عهده داشته است، از وجهۀ بالایی در جامعه برخوردار است و در قیام اخیر مردم مصر نیز، برخلاف نیروهای پلیسی و امنیتی، از اعمال خشونت علیه مردم خودداری نمود. در مقطع کنونی، نقش ارتش به‌طور عمده برقراری نظم و تضمین امنیت شهروندان می‌باشد، ولی در عین حال و با توجه به ادامه تظاهرت مردمی و خواست آنان برای داشتن یک نظام دموکراتیک، ارتش تلاش می‌کند تا به مردم این اطمینان را بدهد که خواست آنان را تحقق خواهد بخشید و زمینه‌های برگزاری یک انتخابات آزاد را تا پایان سال جاری میلادی، فراهم خواهد نمود. از سوی دیگر و با توجه به اوضاع نامطلوب اقتصادی، ارتش سعی دارد تا با اقداماتی از وخیم‌تر شدن وضعیت رفاهی مردم جلوگیری نماید. یکی از دغدغه‌های مهم ارتش، جلوگیری از بروز شرایطی است که به رویگردانی مردم از ارتش و ایجاد یک ارتش مردمی در رقابت و رویارویی با آن منتهی شود. در این خصوص ظاهراً ارتش مصر به تجربه انقلاب اسلامی در ایران و پدید آمدن سپاه پا سداران انقلاب اسلامی توجه دارد.
گروه‌ها و احزاب
اخوان‌المسلمین یکی از گروه‌های مهم و تأثیرگذار در مصر است که به عنوان یک جریان اسلام گرا،  عنصری مهم و وزنه‌ای قابل توجه در جامعۀ مصر به شمار می‌رود. اخوان‌المسلمین در جریان اعتراضات اخیر مصر که به سقوط حکومت حسنی مبارک انجامید، شرکت داشت و بیشتر جریان‌های مخالف،     از مشارکت گروه اخوان‌المسلمین در روند سیاسی این کشور، استقبال کردند.
مسیحیان در مصر نیز اقلیت بزرگی را تشکیل می‌دهند. قبطی‌های مسیحی مصر، با حدود 8 تا 10 میلیون نفر جمعیت، حدود 10 درصد از کل جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند. مسیحیان مصر در برخی از مقاطع در معرض برخوردهایی با برخی از اقشار دیگر جامعه مصر قرار داشته‌اند که نمونه اخیر آن به شکل انفجارهایی در کلیساهای اسکندریه در اول ژانویه سال ٢٠١١، روی داد. به هر حال و علی‌رغم این گونه تعارضات، مسیحیان مصر همراه سایر اقشار در قیام اخیر مشارکت داشتند. هرچند گزارشاتی وجود داشت که «پاپ شنوده»، رهبر قبطی‌ها از حسنی مبارک حمایت نموده بود. به هر حال آنها نگرانی خود را از قدرت گرفتن افراط گرایان اسلامی در مصر، پنهان نمی‌کنند. به این ترتیب، جامعۀ قبطی مسیحی مصر می‌تواند از یک سو، احساسات ملی را تقویت و از سوی دیگر، شعارهای اسلامی را تحت تأثیر قرار دهد. از این رو، ارتش مصر احتمالاً با توجه به چنین گرایشاتی از این جریان برای تعدیل مواضع اسلام گرایان افراطی بهره برداری خواهد نمود. 
ارتش مصر سعی دارد تا به این ترتیب، ضمن حفظ وحدت ملی، به یکپارچگی ارتش نیز لطمه‌ای وارد نشود؛ زیرا رهبران ارتش به خوبی آگاهند که ارتش بازتابی از جامعه می‌باشد و از این رو می‌تواند به شدت تحت تأثیر جریانات سیاسی موجود در جامعه به ویژه گرایشات اخوان‌المسلمین قرار گیرد. در ساختار ارتش مصر، هرچند ژنرال‌ها و فرماندهان عالی رتبه اغلب به آمریکا و غرب گرایش دارند، لیکن در بدنه ارتش اعم از افسران و سربازان، گرایش‌های قوی اسلامی وجود دارد.
 در صحنه سیاسی نیز ارتش سعی دارد بتواند به توافق با جناح‌های سکولار- لیبرال در جامعۀ مصر برسد؛ چرا که فرماندهان عالی رتبۀ ارتش، با جناح‌های مزبور در زمینه‌های اعتقادی و به‌ویژه امور اقتصادی، احساس منافع مشترک می‌نمایند. از این رو چنانچه تفاهم با جناح‌های مزبور امکان پذیر شود، کاندیدای آنها برای ریاست جمهوری، می‌تواند از حمایت ارتش برخوردار شود و در آن صورت، ژنرال‌های ارتش ممکن است برای تامین منافع بلند مدت خود، مانند نظامیان در ترکیه، با حضور یک غیر نظامی در راس قدرت موافقت نمایند. اما در صورت به تفاهم نرسیدن ارتش با یکی از عناصر سکولار - لیبرال، شانس توافق با اخوان‌المسلمین که منسجم‌ترین و قدرتمندترین نیروی سیاسی در مصر به شمار می‌رود، بیشتر خواهد شد؛ زیرا ارتش مصر به خوبی واقف است که در زمینه رسیدن به توافق با لیبرال‌ها برای تغییر رژیم، مشکلات بیشتری نسبت به تفاهم با اخوان‌المسلمین که سازمان یافته‌تر، عمل گراتر و صبورتر می‌باشند، خواهد داشت. از این رو، بعید نیست ژنرال‌های ارتش نهایتاً به اخوان‌المسلمین اطمینان لازم را بدهند که در پارلمان آینده نقش مسلط را بیابند و ارتش، سیاست مصالحه جویانه‌تری را نسبت به حماس در پیش گیرد. ضمن آنکه در بازیافت و توزیع ثروتی که رژیم مبارک انباشته است نیز مساعدت لازم را بنمایند. با این حال، به نظر می‌رسد که ترجیح ارتش این است که تا زمان انجام انتخابات عمومی و حتی پس از آن، وضعیت رقابتی میان احزاب و گروه‌های مختلف ادامه یابد، تا به این ترتیب بتواند در یک پارلمان دچار تفرقه، کماکان نقش میانجی خود را ایفا نموده و موقعیت برتر خویش را در صحنه سیاسی حفظ نماید. در شرایط مزبور، ارتش از اخوان‌المسلمین خواهد خواست که به معاهده صلح با اسرائیل پایبند بماند و از ادعای ریاست جمهوری صرف‌نظر کند و منافع اقتصادی ارتش را نیز در جامعه پذیرا شود.
در سطح منطقه‌ای
در سطح منطقه‌ای، تحولات مصر می‌تواند به‌طور عمده بر روابط آینده آن کشور با اسرائیل، ایران و سایر کشورهای منطقه تأثیرگذار باشد. بیش از سی سال است که آمریکا و اسرائیل براساس قرارداد کمپ دیوید که در مارس ١٩٧٩ منعقد شد، مصر را در کنترل خود داشته‌اند. بدین ترتیب، اسرائیل با توجه به مزیت‌هایی که قرارداد کمپ دیوید برای آنها داشته است، موفق شد تا هزینه‌های نظامی خود را به طور قابل ملاحظه‌ای از حدود ٢٣ درصد از درآمد ناخالص ملی در اواسط دهه ١٩٧٠، به حدود ٩ درصد کاهش دهد. اسرائیل به شدت نگران است که  با رفتن متحد نزدیک خود یعنی مبارک، معاهده صلح با مصر به خطر افتد. مهم‌تر از این، نگرانی عمده اسرائیل این است که  اخوان‌المسلمین و سایر گروه­های مخالف اسرائیل، عملا در مسیر دستیابی به قدرت  قرار گرفته‌اند.
در حقیقت مصر برای اسرائیل، از جنبه‌های مختلف دارای اهمیت ویژه‌ای است. مصر تنها کشوری است که هم با فلسطین و هم با اسرائیل هم مرز می‌باشد؛ لذا چنانچه حاکمیتی متخاصم با اسرائیل در مصر روی کار بیاید، می‌تواند به طور مستقیم اسرائیل را مورد تهدید قرار دهد، ضمن آنکه مصر می‌تواند با مسلح کردن مردم فلسطین، اسرائیل را در معرض خطری جدی قرار دهد. علاوه براین، مصر تاکنون حدود ٤٠ درصد از گاز مصرفی اسرائیل را تأمین می‌کرده است. قرارداد صادرات گاز مصر به اسرائیل، مانند قرارداد کمپ دیوید، مورد انتقاد اخوان‌المسلمین و سایر گروه‌های مخالف بوده است. لذا اگر حکومتی اسلام‌گرا در مصر زمام قدرت را در دست بگیرد، ممکن است برای اسرائیل چالش‌های جدی ایجاد کند. از این رو مقامات اسرائیل، از صعود جریان‌های اسلام‌گرا به راس هرم قدرت در مصر و ظهور یک نظام اسلامی هماهنگ با ایران، به شدت نگران هستند.
از سوی دیگر، ایران و مصر که روابط پر فراز و نشیبی را در طی دوران جنگ سرد و پس از آن تجربه نموده‌اند، در پی پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و مواضع صریح ایران در محکوم نمودن قرارداد کمپ دیوید و حمایت از حقوق مردم فسطین، سیاست دو کشور در تضاد کامل با یکدیگر قرار گرفت و در نهایت به قطع روابط سیاسی و دیپلماتیک میان دو کشور منتهی شد. با این حال، با توجه به جایگاه مهم مصر در محیط عربی – اسلامی، روابط دو کشور در چهارچوب دفتر حفاظت منابع دو کشور و طبعاً با محدودیت‌هایی که برای چنین روابطی متصور است، ادامه یافت. با حذف مبارک از صحنه سیاسی مصر که از عوامل اصلی و موثر تیرگی روابط دو کشور محسوب می‌شود، این روابط در آستانۀ تحولی مثبت قرار گرفته است. یکی از اولین اثرات چنین تحولی را می‌توان در موافقت مصر با عبور ناوهای ایرانی از کانال سوئز ملاحظه نمود. هرچند که عبور ناوهای مذکور از مدت‌ها قبل برنامه‌ریزی شده بود، لیکن تقارن آن با زمان رهبری مصر توسط ارتش آن کشور را می‌توان نشانه‌ای از رویکرد جدید مصر در قبال ایران و سعی ارتش آن کشور در اتخاذ سیاست‌های متوازن منطقه‌ای، تلقی کرد.
در سطح بین‌المللی خاورمیانه با توجه به داشتن ذخایر عظیم انرژی، از حساس‌ترین و مهم‌ترین مناطق جهان به شمار می‌رود. به نحوی که بازتاب هر تغیر و تحولی در این منطقه می‌تواند موجب دگرگونی منافع تعریف شده قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای شود. بنابراین، واکنش قدرت‌ها به تحولات مهمی مانند مردم مصر، از هر لحاظ قابل توجه و واجد اهمیت است.
تحولات کنونی در مصر، در مسیری ملی‌گرایانه می‌تواند به گرایشات ضد آمریکایی و غربی منجر شود. همچنین احساسات اسلام‌گرایی در مصر نیز می‌تواند سر منشأ گرایشات ضد آمریکایی واقع شود. در این خصوص، یکی از نگرانی‌های عمدۀ قدرت‌های غربی این است که روند تحولات در شمال آفریقا و خاورمیانه موجب شود که اساس و پایه طرح‌های امنیتی آمریکا و متحدین غربی آنها متزلزل شود. در حقیقت، با توجه به اینکه اغلب تجهیزات ارتش مصر، آمریکایی و اروپایی است، لذا تحریم غرب در عرضه تسلیحات نیز می‌تواند به عنوان اهرم فشار علیه ارتش مصر به کارگرفته شود. از این رو، با توجه به اینکه آمریکا سالانه حدود ٢ میلیارد دلار به مصر کمک اقتصادی و نظامی می‌نماید و طی دهه گذشته حدود ٨٥ درصد تسلیحات مصر توسط آمریکا تأمین شده است، به نظر می‌رسد که ارتش مصر به منظور تداوم کمک‌های نظامی آمریکا، تمام تلاش خود را برای حفظ روابط دوستانه با آمریکا به کار خواهد برد. از سوی دیگر، آمریکا، اتحادیه اروپا و اسرائیل، سعی دارند تا تحولات مصر را به سمتی سوق دهند که معاهدات کنونی به ویژه معاهده کمپ دیوید، پا برجا بماند. در این خصوص، ظاهراً الگوی ترکیه مورد نظر کشورهای غربی است؛ زیرا ترکیه هرچند که از آمریکا فاصله گرفته است، لیکن هیچ تردیدی در مورد عضویت خود در ناتو بروز نداده است. عقب‌نشینی و پذیرفتن شرایط جدید در مصر، هرچند برای قدرت‌های غربی ثقیل و دشوار است، ولی ظاهراً چاره‌ای جز آن ندارند؛ زیرا در صورت عدم مماشات با "مصر جدید"، این نگرانی برای غربی‌ها وجود دارد که مصر به جرگه کشورهای معارض با غرب بپیوندد. در این راستا و با توجه به اوضاع آشفته اقتصادی مصر، ارائه یک طرح توسعه اقتصادی گسترده مشابه "طرح مارشال" در اروپای پس از جنگ جهانی دوم، به‌منظور حفظ مصر در دایره نفوذ غرب نیز مورد توجه قرار گرفته است. به طور کلی چنین پیدا است که هدف نهایی غربی‌ها آن است که با توجه به تحولات روبه گسترش در منطقه، نهایتاً مصر ضمن باقی ماندن در دایره نفوذ کشورهای غربی، به صورت الگویی برای سایر کشورهای عربی درآید.نتیجه‌گیری در امواج انقلابی که سرتاسر منطقه شمال آفریقا و خاورمیانه را در بر گرفته است، تحولات مصر، به دلیل اهمیت این کشور به عنوان یکی از قطب‌های مهم در میان کشورهای عربی، می‌تواند بر سایر قیام‌های مردمی در کشورهای این مناطق تاثیرگذار باشد. ارتش مصر به عنوان یک نهاد قدرتمند که علاوه بر قدرت نظامی به منابع مالی و اقتصادی عمده‌ای در جامعۀ مصر تسلط دارد، اینک در راس حکومت قرار گرفته و نقش مهمی را در دوره انتقالی حکومت و احتمالاً دوران پس از آن، در صحنه سیاسی مصر ایفا خواهد نمود. موفقیت ارتش مصر در تامین ثبات و آرامش در دوره انتقالی و جایگاه آینده آن در صحنه سیاسی، تا حد زیادی به نحوه تعامل آن با گروه‌های فعال در صحنه داخلی مصر از جمله اخوان‌المسلمین و چگونگی برقراری توازن در روابط با قدرت‌های خارجی بستگی خواهد داشت. ارتش مصر اینک با چالش‌های مهمی برای مدیریت بحرانی که کشور با آن روبه‌رو است، مواجه می‌باشد. زیرا از یک سو مسئولیت اصلی تامین امنیت و حفظ نظم را به‌عهده دارد و از سوی دیگر، با فشارهای فزاینده داخلی برای تغییرات ضروری و پالایش نظام به ارث رسیده از دوران مبارک، مواجه است.  علاوه بر این، فشارهای خارجی به ویژه از سوی آمریکا و غرب، برای حفظ مصر در مدار غرب و پایبندی آن کشور به حفظ معاهده صلح با اسرائیل، وجود دارد. تحت این شرایط، از یک سو قیام مردم مصر بر آزادی و گسستن از سیاست‌های انقیادآمیز دوره مبارک تاکید دارد، ولی از سوی دیگر وابستگی‌های به وجود آمده طی دهه‌های گذشته به کمک‌های آمریکا، ارتش مصر را در وضعیتی دشوار قرار داده است. در مجموع به نظر می‌رسد که ارتش در حال حاضر و احتمالاً برای کل دوره انتقالی، به نوعی سیاست مماشات و موازنه سازی میان نیروهای فعال در صحنه داخلی و خارجی روی آورده است.