مقدمه

سفر چندی قبل اهودالمرت نخست‌وزیر اسرائیل به چین از زوایای مختلف قابل بررسی می‌باشد. سفر به چین آخرین مرحله از سفرهای المرت به کشورهای عضو دائمی شورای امنیت به شمار می‌آید. اصولاً بررسی رفتار بازیگران مختلف در عرصه نظام بین‌الملل که مستقیماً با راهبردهای امنیتی – سیاسی ایران مرتبط هستند، حائز اهمیت می‌باشد. چین و اسرائیل هر کدام به دلایل متعدد و بعضاً متفاوت بر محیط امنیتی ایران تأثیر گذار می‌باشند. سیر روابط تل ‌آویو و پکن طی پانزده سال گذشته در زمینه‌های مختلف حالت صعودی داشته و در مواردی چون صدور فن‌آوری مدرن نظامی اسرائیل به چین، با حساسیت‌هایی توأم بوده است. روابط دو جانبه پکن و تل‌آویو در چه سطحی است؟ اهداف هر کدام از طرفین از افزایش سطح همکاری‌ها چه می‌باشد و آیا اسرائیل می‌تواند بر آینده روابط بین چین و ایران تأثیرگذار باشد؟ اینها سؤالاتی است که نوشتار حاضر سعی در یافتن پاسخ برای آنها دارد.

تحلیل:

1- پیشینه روابط

اسرائیل جز اولین دسته از کشورهایی بود که در اوائل دهه 1970 و پس از کاهش تنش‌ بین واشنگتن و پکن و پیوستن مجدد چین به سازمان ملل (به جای تایوان)، این کشور را به رسمیت شناخت. روابط چین و اسرائیل تا پایان جنگ سرد متأثر از فضای متصلب سیاسی – امنیتی در سطح جهان بود. در چنین فضایی چین کمونیست اصولاً نمی‌توانست یا نمی‌خواست روابط گسترده‌ای با اسرائیل (برج دیده‌بانی غرب در خاورمیانه به تعبیر گلدامایر) داشته باشد. چین به طور طبیعی و سنتی حامی کشورهای عربی منطقه بود و در جنگ‌های ادواری اعراب و اسرائیل و در مناقشه اسرائیل و فلسطینی‌ها همسویی بیشتری با اعراب از خود نشان می‌داد. در اواخر دهة 1980 (پایان جنگ سرد) و تغییر در فضای بین‌المللی، ارتباطات بین دو طرف افزایش یافت و پس از انجام ملاقات‌هایی در سطح بالا (دیدار محرمانه وزرای خارجه دو کشور در نشست سالانه سازمان ملل در 1987) بالاخره در ژانویه سال 1992 طرفین آغاز روابط دیپلماتیک خود را اعلام نمودند.

روابط چین واسرائیل در طول بیش از یک دهه گذشته در زمینه‌ها و موضوعات مختلف دنبال می‌شده است. تقویت همکاری‌ها در زمینه‌های تجاری، اقتصادی، تکنولوژیکی، فرهنگی، کشاورزی، آموزشی و توریسم در طول این سال‌ها مشهود بوده است، به طوری که ارزش مبادلات تجاری اسرائیل و چین با رشد سریعی در سال‌های اخیر توأم بوده است. ارزش مبادلات تجاری دو طرف در سال 2003، 6/1 میلیارد دلار بود که این میزان به 5/2 میلیارد دلار در سال 2004 و 3 میلیارد دلار در سال 2005 افزایش یافت و در پی توافقات اخیر پس از دیدار سال گذشته وزرای خارجه اسرائیل و چین و دیدار اخیر المرت قرار است به سطح 5 میلیارد دلار در سال 2008 برسد.

با نگاهی به این ارقام و افزایش تعاملات در زمینه‌های گوناگون می‌توان در یافت که روابط دو طرف در تمامی زمینه‌ها حالتی صعودی داشته است (البته در مقایسه با میزان مبادلات تجاری بین چین و سایر کشورهای خاورمیانه، روابط بازرگانی چین و اسرائیل در حال حاضر در سطح بالایی قرار ندارد).

2- روابط نظامی

توسعه روابط دو طرف در زمینه‌های تجاری، اقتصادی و ... هیچ کدام برای طرف‌های ثالث حساسیت برانگیز نبوده است، و ایالات متحده نیز که در عرصه بین‌الملل همواره در حالت نزاع نامرئی با چین به سر می‌برد، نیز مخالفتی با همکاری‌های دو طرف در زمینه‌های فوق‌الذکر نداشته است. حساس‌ترین بخش روابط چین و اسرائیل، صدور و انتقال تسلیحات و فن‌آوری پیشرفته نظامی از جانب اسرائیل به چین بوده است که همواره دغدغه‌ای اصلی برای آمریکا تلقی می‌شده است.

از اوائل دهه 1990 تاکنون انعقاد هرگونه قرارداد نظامی میان اسرائیل و چین با اعتراض آمریکا روبرو می‌شده است و بعضاً اسرائیل به دلیل اصرار بر همکاری‌های نظامی با چین در مقاطعی مورد تحریم (به ویژه در صنایع دفاعی) آمریکا قرار می‌گرفته است. چین به دلیل کشتار میدان

تیان آن من در سال 1989 از جانب آمریکا و اتحادیه اروپا تحت تحریم تسلیحاتی قرار گرفته است و روابط نزدیک نظامی این کشور با اسرائیل برای تأمین تسلیحات پیشرفته نظامی و مهمتر از آن دستیابی به تکنولوژی مدرن نظامی حائز اهمیت فراوان است. در اوائل سال 1992 اسرائیل از سوی آمریکا به دلیل انتقال تکنولوژی (آمریکایی) سیستم ضد موشکی پاتریوت مورد سرزنش و انتقاد قرار گرفت. چند سال بعد اسرائیل،‌ تحت فشار آمریکا، قرار داد صدور تکنولوژی نظامی به چین تحت عنوان برنامه تولید هواپیماهای جنگنده موسوم به لاوی را لغو نمود و در سال 2000 نیز باراک، نخست‌وزیر وقت اسرائیل، باز هم تحت فشار آمریکا موافقتنامه فروش رادارهای فالکون با قابلیت سیستم هشدار دهنده را لغو کرد. دستیابی چین به این تجهیزات این امکان را برای این کشور فراهم می‌آورد که 60 هدف هوایی را به طور همزمان در فاصله 250 مایلی در تمام جهات مشاهده و رهگیری نماید. اسرائیل برای این مسأله علاوه بر عذرخواهی‌های معمول 350 میلیون دلار نیز به چین غرامت پرداخت. حجم مبادلات نظامی بین چین و اسرائیل تا سال 2000 بالغ بر 500 میلیون دلار بوده است.

جالب آنکه پس از گذشت 4 سال از مسأله فروش رادارهای فالکون، سال گذشته میلادی چین و اسرائیل توافقنامه‌ای را مبنی بر بهبود و ارتقای سطح کیفی هواپیماهای بدون سرنشین موسوم به هارپی کیلر (که در اواسط دهة 1990 توسط اسرائیل به چین فروخته شد) با قابلیت انهدام ایستگاه‌های راداری (که مورد استفاده تایوان در جلوگیری از حمله احتمالی چین می‌باشد) امضا نمودند؛ توافقی که باز هم اسرائیل به خاطر آن مورد انتقاد و سرزنش آمریکا قرار گرفت. اصرار اسرائیل بر فروش و انتقال تکنولوژی مدرن نظامی به چین یکی از موارد تنش بین واشنگتن و تل‌آویو طی سال‌های اخیر بوده است.

اسرائیل از برگ فروش تسلیحات پیشرفته نظامی به چین در مواجهه با کاخ سفید در مقاطع مختلف استفاده کرده است اصرار به فروش تکنولوژی پیشرفته نظامی و افزایش تعاملات همه جانبه با چین، روابط آمریکا و اسرائیل را در مقاطعی تحت تأثیر قرار داده است. سال گذشته مقامات وزارت دفاع آمریکا و اسرائیل توافقنامه‌ای را امضا نمودند که طرفین را ملزم می‌سازد توافقات و مفاهمه‌های نظامی با کشورهای ثالث را قبل از انعقاد پیمان، به اطلاع و آگاهی یکدیگر برسانند که این اشاره آشکاری به تصمیم آمریکا برای لغو هرگونه قرارداد احتمالی میان اسرائیل و چین در آینده دارد.

3- سفر اخیراولمرت

سفر نخست‌وزیر اسرائیل به چین آخرین مرحله از سفرهای وی به کشورهای عضو دائمی شورای امنیت به حساب می‌آمد. این سفر در پانزدهمین سالگرد آغاز روابط دیپلماتیک دو طرف صورت پذیرفت و مهمترین برنامه اولمرت در این سفر بررسی موضوع هسته‌ای ایران عنوان شد. چین طی چند سال گذشته و از آغاز مناقشه هسته‌ای ایران و غرب همواره بر ادامه مذاکرات و یافتن راه‌حل‌های دیپلماتیک برای حل مسئله هسته‌ای ایران تأکید کرده است و به همراه روسیه مخالفت‌هایی را در مقاطع گوناگون بر علیه اعمال فشار بر ایران به عمل آورده است. اما ماه گذشته چین به همراه سایر اعضای دائم و غیردائم شورای امنیت به قطعنامه 1737 شورای امنیت رأی مثبت داد. سفر اولمرت تنها چند روز پس از سفر دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به پکن صورت پذیرفت. رئیس جمهور چین در دیدار مقام ایرانی ضمن تأکید بر یافتن راه‌حل دیپلماتیک برای مسئله ایران خواستار پاسخ ایران به قطعنامه شورای امنیت شده بود.

به نظر می‌رسد با تشدید بحران هسته‌ای ایران و رأی مثبت چین به قطعنامه 1737 و با توجه به نقش و جایگاهی که چین در نظام بین‌الملل برای خود قائل است و با عنایت به رشد چشمگیر اقتصادی این کشور و افزایش دامنه نفوذ اقتصادی و سیاسی پکن، انتظار ایران از حمایت سیاسی بیشتر از سوی چین (به خصوص پس از پایان ضرب‌الأجل 60 روزه) و مواجهه دیپلماتیک پکن با دیگر اعضای شورای امنیت نمی‌تواند به واقعیت نزدیک باشد. چین 12% از نیازهای انرژی خود را از ایران تأمین می‌کند و ایران یکی از شرکای مطرح اقتصادی چین در غرب آسیا می‌باشد اما در شرایط کنونی، صرف روابط تجاری و بازرگانی با چین نمی‌تواند الزاماً به معنای همراهی بیشتر چین با ایران در موضوع هسته‌ای شود.

در سفر اولمرت طرفین بر افزایش همکاری‌های دو جانبه در زمینه‌های مختلف (به خصوص تکنولوژی پیشرفته کشاورزی و توریسم) تأکید کردند. مواضع مستقل چین در مورد مسائل خاورمیانه مورد انتقاد اسرائیل قرار داشته است. چین سال گذشته میزبان محمودالزهار وزیر خارجه دولت حماس بود که اسرائیل به این سفر اعتراض کرد.

4- اهداف پیدا و پنهان

اهداف چین و اسرائیل برای گسترش و ارتقای همکاری‌ها با وجود مخالفت‌های آمریکا (در عرصه نظامی) متفاوت است. چین، اسرائیل را یکی از مهمترین تأمین کننده فن‌آوری پیشرفته نظامی‌ برای خود می‌داند، چرا که مورد تحریم تسلیحاتی از جانب آمریکا و اروپا است. آنچه بر اهمیت روابط نظامی میان دو کشور از دیدگاه چین می‌افزاید این است که یکی از قابلیت‌های مندرج در استراتژی طراحی نیروهای مسلح چین شبیه‌سازی تجهیزات نظامی پیشرفته می‌باشد.

چین همچنین مایل به ایفای نقش مهمتری در خاورمیانه و احیای نفوذ سنتی خود در این منطقه است و خواهان ارتقای جایگاه و نقش بیشتر خود در این منطقه استراتژیک می‌باشد.

از سوی دیگر، تحریم تسلیحاتی چین این امکان را به اسرائیل می‌دهد که از بازار سودآور و بزرگ تسلیحاتی چین بهترین فرصت را ببرد و چین را به عنوان اولین مشتری تسلیحات خود به حساب آورد. همچنین اسرائیل از طریق همکاری‌های نظامی با چین خواهان آن است که آمریکا و اروپا،فروش تسلیحات به کشورهای خاورمیانه را مورد بازنگری قرار دهند و در مقاطعی از این مسئله به عنوان اهرم فشار روانی علیه اروپا و آمریکا استفاده کند. ماه گذشته تحریم تسلیحاتی چین از جانب اتحادیه اروپا تمدید گردید.

از سوی دیگر اسرائیل از روابط با چین به عنوان کارتی برای معامله احتمالی و پشت‌پرده با آمریکا سود می‌جوید و شاید بتوان گفت که مایل است با استفاده از استعداد بالای جاسوسان خود از رموز نظامی چین و نحوه همکاری نظامی چین با کشورهایی همچون ایران، پاکستان و کره شمالی آگاه شود. اسرائیل اگر چه هیچ تمایلی به ایفای نقش بیشتر چین در مناقشه خاورمیانه ندارد. اما می‌خواهد چین از نفوذ خود و روابط نزدیک اقتصادی – تجاری خود با دول خاورمیانه استفاده کند و آنها را برای تجدید مناسبات خود با تل‌آویو تشویق نماید. اسرائیل می‌داند که چین در آینده نزدیک به یک بازیگر عمده در خاورمیانه تبدیل خواهد شد. از این‌رو، اسرائیل می‌کوشد مناسباتش را با چین افزایش دهد.

نتیجه‌گیری:

روابط چین و اسرائیل را نمی‌توان مقطعی، زودگذر و تاکتیکی تصور کرد و از سوی دیگر نمی‌توان این روابط را استراتژیک و کاملاً عمیق و راهبردی در نظر آورد. میری ایسین سخنگوی دولت اسرائیل در پاسخ به حساسیت‌های ایجاد شده از سوی ایالات متحده در مورد روابط چین و اسرائیل ضمن تصریح به این نکته که روابط با چین مشکلی برای روابط با اسرائیل و آمریکا نیست گفت: ما متحد استراتژیک خود را می‌شناسیم و می‌دانیم چه انجام بدهیم و چه انجام ندهیم. به هر حال، اسرائیل متحد قوی،‌استراتژیک و دوست نزدیک آمریکاست و چین همواره طی دهه‌های گذشته به عنوان چالش و معضلی برای ایالات متحده مطرح بوده است. این روابط که بیشتر در زمینه‌های تکنولوژیکی مشهود است برای طرفین سودی دو جانبه در پی خواهد دارد. اسرائیل از فروش تسلیحات و انتقال فن‌آوری نظامی به عنوان یک عامل نفوذ استفاده می‌کند. تل آویو این روابط نزدیک نظامی را در ابعادی متفاوت از روابط با چین با هند و ترکیه دنبال می‌کند و از روابط نظامی خود برای بسط و توسعه روابط سیاسی سود می‌جوید.

با وجود تمامی مسائل ذکر شده نمی‌توان گفت افزایش همکاری‌های چین واسرائیل، تأثیر منفی بر آینده روابط چین و ایران خواهد گذاشت، البته این بدان معنی نیست که نسبت به افزایش مناسبات بین پکن و تل‌اویو بی‌اعتنا باشیم. نیاز چین به ایران (بیشتر در بخش انرژی) و ایران به چین (انتظار حمایت سیاسی – امنیتی) به گونه‌ای است که پکن و تهران را به همکاری بیشتر در آینده ترغیب می‌کند. اما انتظار حمایت سیاسی بیشتر از سوی پکن در شرایط به وجود آمده نمی‌تواند با واقعیت سازگار باشد.