حضور نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در افغانستان در مرحله‌ای که این سازمان در حال به عهده گرفتن وظایف متعددی در این کشور است، با پرسش‌هایی از سوی برخی کشورهای عضو ناتو روبرو شده است. از سوی دیگر، ناتو در مرحله جدیدی از بازتعریف وظایف خود قرار گرفته که باعث شده است فعالیت‌های ناتو برای افغانستان در ادامه حیات آن در حکم یک آزمون مهم قرار گیرد. در این رابطه، سران کشورهای عضو ناتو بعد از دو سال در شهر «ریگا» پایتخت لتونی تشکیل جلسه دادند تا به ارزیابی وضعیت کنونی ناتو و برنامه های آینده آن بپردازند. در واقع، بدنبال بازتعریف ناتو در دوران بعد از جنگ سرد، رهبران این سازمان طرح‌هایی را برای گسترش ناتو در نظر گرفتند تا بتوانند برخی از کلیدی‌ترین کشورها را در خارج از جهان غرب به آن ملحق سازند. در این رابطه اجلاس ریگا همچنین توجه خاصی به مسئله پذیرش عضویت کشورهای مورد نظر معطوف داشت. با این حال، مهمترین مسئله مورد توجه رهبران کشورهای عضو ناتو، افغانستان بود. این نوشتار قصد دارد به بررسی این مسئله بپردازد که ناتو در این مقطع با چه مشکلاتی در افغانستان روبرو است و در اجلاس ریگا چه تمهیداتی اندیشیده شده است. بدیهی است که در نوشتار حاضر بعد از ارزیابی نقش جدید ناتو در افغانستان، تهدیدها و فرصت‌های پیش روی ایران نیز مد نظر قرار خواهد گرفت.

ناتو در افغانستان

پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با هدف مهار توسعه طلبی کمونیسم در اروپا تشکیل شد و در حالی که انتظار می رفت با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد همچون پیمان ورشو منحل شود، به تجدید سازمان خود پرداخت. با بازتعریف فعالیت‌های ناتو عملاً نقش این سازمان افزایش نیز یافته است. ناتو در سال 1995 در جریان بحران یوگسلاوی و جنگ بوسنی و هرزگوین مداخله کرد که این اولین جنگ ناتو بعد از جنگ سرد تلقی می شود. همچنین این سازمان در جریان بحران کوزوو نیز رهبری نیروهای حافظ صلح را به عهده گرفت، نقشی که همچنان آن را بر عهده دارد. با این حال مهمترین عملیات ناتو اینک در افغانستان جریان دارد. این عملیات اولین مأموریت نیروهای ناتو خارج از محدوده تعریف شده آن یعنی اروپا تلقی می شود. ناتو عملاً در اوت 2003 فرماندهی نیروهای بین المللی کمک به امنیت (ایساف) را بر عهده گرفت که فعالیت‌های آن ابتدا تنها به کابل محدود می شد. ایساف عنوان نیروهایی است که در جریان کنفرانس بُن برای تشکیل دولت جدید افغانستان در دسامبر 2001 به وجود آمد. بعداً و براساس احکام سازمان ملل وظایف ایساف گسترش یافت و اکنون 13 استان افغانستان در شمال و غرب و تا حدی جنوب این کشور را در بر می گیرد که در مجموع شامل 75 درصد خاک افغانستان می شود. در حال حاضر‌ ایساف تحت رهبری ناتو شامل نیروهایی از 30 کشور جهان است و حتی کشورهایی مانند استرالیا و مقدونیه که رسماً عضو ناتو نیستند نیز به افغانستان نیرو اعزام کرده‌اند.

ناتو با بر عهده گرفتن وظایف جدید در افغانستان به تدریج بر تعداد نیروهای خود افزود. از سوی دیگر، در ژوئیه 2006، ایساف با پذیرش فرماندهی عملیات جنگ علیه تروریسم عملاً جایگزین فرماندهی آمریکا در نیروهای ائتلاف علیه ترور شده است. ناتو اکنون در مجموع 37 هزار نیرو در افغانستان مستقر کرده است. با این حال، یکی از مهمترین فعالیت‌های ناتو در افغانستان که افق حضور در این کشور را بیشتر نمایان می سازد، امضای سند همکاری‌های استراتژیک ناتو با دولت افغانستان در سپتامبر 2006 است که عملاً حضور گسترده ناتو در افغانستان را براساس درخواست این کشور می‌داند. بر این اساس، حضور ناتو در افغانستان مشروع و قانونی شده است. از طرف دیگر در این سند محدوده زمانی برای حضور نیروهای ناتو در افغانستان در نظر گرفته نشده است و به این خاطر حضور نیروهای ناتو در این کشور می‌تواند بسیار طولانی باشد. همچنین طرح‌های کنونی ناتو نشان می دهد که رهبران این سازمان برنامه ریزی دراز مدتی در منطقه دارند که افغانستان مهمترین بخش آن است.

چالش‌های ناتو در افغانستان

ایساف در ابتدا تنها محدود به کابل و نواحی پیرامون آن بود، اما در ژوئیه 2006 مأموریت آن به مناطق دیگر نیز گسترش یافت که این اقدام نوعی واگرایی را در میان اعضای ناتو به دنبال داشت. بر این اساس، بعضی از کشورهای عضو ناتو برای فعالیت خود در چارچوب عملیاتی ناتو در افغانستان محدودیتهایی را قائل شده اند. از جمله اینکه برخی از کشورها با انجام عملیات جنگی مخالفت کرده‌اند و تنها حاضرند در عملیات ایجاد ثبات و بازسازی افغانستان شرکت کنند. در واقع، اکنون تنها نیروهای آمریکا، انگلستان، کانادا و تا حدی هلند در عملیات جنگی در نواحی مختلف افغانستان شرکت دارند و نیروهای دیگر کشورها از جمله آلمان و ایتالیا تنها در عملیات پشتیبانی و آموزش نیروهای امنیتی و نظامی افغانستان مشارکت دارند. حتی برخی از نیروهایی که اکنون با آمریکا در عملیات جنگی همکاری می کنند مانند نیروهای هلندی، با توجه به اتهاماتی که به آمریکا در ارتباط با شکنجه اسرای جنگی در گوانتانامو وارد آمده است، با این شرط که اسرای بازداشت شده به نیروهای آمریکایی سپرده نشوند و مشمول مجازات اعدام نگردند، حاضر به همکاری شده‌اند. از سوی دیگر، برخی از کشورهای عضو ناتو معتقدند آمریکا به خاطر مشکلات کنونی‌اش در عراق قصد دارد با کاستن از نقش خود در افغانستان، نیروهای خود را به عراق منتقل سازد. نکته قابل توجه این است که آمریکا در حال حاضر و به صورت مستقل از ناتو، بیش از 20 هزار نیرو در افغانستان دارد که مهمترین وظیفه آنها مقابله با تروریسم و نابودی کامل گروه‌های القاعده و طالبان می‌باشد. البته در تعریف نیروهای «ایساف» آمده است که وظیفه اصلی آنها فراهم کردن امنیت و فضایی برای توسعه و بازسازی افغانستان است، در حالی که نیروهای آمریکایی باید وظیفه مقابله و تعقیب تروریست‌ها را بر عهده گیرند. با این حال، در عمل این وظایف به سختی قابل تفکیک هستند.

در حال حاضر، نیروهای ناتو در افغانستان همچنان با چالش‌های زیادی روبرو هستند که مهمترین آن محدودیتهای جغرافیایی و فنی است. در واقع بسیاری از کشورهایی که اکنون در افغانستان نیرو دارند نمی خواهند نیروهایشان در جنوب و شرق افغانستان فعالیتی داشته باشند و همچنین بسیاری از سربازان ناتو اجازه ندارند از مواد شیمیایی مانند گاز اشک آور برای مقابله با شورشیان استفاده کنند. در حالی که نیروهای ناتو در جنوب افغانستان باید برای دفاع از خود به نبرد با نیروهای شورشی بپردازند. برخی از کشورهایی که در چارچوب ناتو در افغانستان نیرو دارند، مانند آلمان، ایتالیا و اسپانیا درخواست ناتو را برای انتقال نیروهایشان از مناطق آرام به مناطق بحرانی رد کرده اند. همچنین برخی از کشورهای عضو ناتو از انجام عملیات در ارتفاعات به دلیل فقدان تجهیزات مناسب خودداری می کنند. از جمله برخی بالگردها تنها تا ارتفاع محدودی از توانایی عملیاتی برخوردارند. هر چند که برخی از کشورهای ناتو اقدام به اعزام هواپیما برای کمک به ناتو در افغانستان کرده اند، اما در عمل و به منظور حفاظت از تسلیحات ارزشمند خود، محدودیت شدیدی در مورد به کارگیری آنها اعمال می کنند.

در واکنش نسبت به کاستی‌های موجود، «یاپ دهوپ شفر»، دبیر کل ناتو نیز در اظهاراتی تأکید کرد که با وجود پیچیده بودن وظایف ناتو در افغانستان، اهداف مأموریت این سازمان کاملاً روشن است. به گفته وی در صورتی که ناتو بخواهد افغانستان را بعد از تمامی اقداماتی که تاکنون انجام داده ترک کند، اشتباه بزرگی مرتکب شده است، زیرا افغانستان صادر کننده تروریسم به جهان است و در صورتی که کشورهای غربی خواهان پایان دادن به این تهدید هستند باید در این زمینه از خود جدیت نشان دهند. با توجه به مطالب فوق، برخی از کشورها مانند هلند به عنوان یکی از اعضای اصلی ناتو برای ادامه فعالیت‌های خود در افغانستان با بحث‌های پارلمانی جدی روبرو می‌باشند. از جمله پارلمان هلند باید درباره مسئله مهمی مانند اعزام 1200 سرباز هلندی به استان اُروزگان افغانستان که یکی از مناطق پرآشوب در جنوب این کشور است، تصمیم بگیرد. دهوپ شفر که زمانی خود به عنوان وزیر امور خارجه هلند فعالیت داشته است، در این باره معتقد است: «در چارچوب یک پیمان اعضا نمی‌توانند به دلخواه خود در فعالیت‌های آن مشارکت داشته باشند و یا نداشته باشند بلکه تمامی اعضا باید با دقت زیادی عمل کنند.». در چنین فضایی، اجلاس ریگا تشکیل شد و بعد از مشورت‌ها در سطح سران، تصمیمات نه چندان دلگرم کننده ای در ارتباط با مشارکت بیشتر کشورهای عضو ناتو در افغانستان اتخاذ گردید.

ارزیابی نتایج اجلاس ریگا

اجلاس سران کشورهای عضو ناتو در شهر ریگا پایتخت لتونی در روزهای 28 و 29 نوامبر 2006 یکی از رویدادهای مهم در ارتباط با فعالیتهای ناتو به شمار می رود. در این اجلاس که برای نخستین بار در یکی از جمهوری‌های شوروی سابق برگزار شد، مقام‌های عالی رتبه ای از ?40 کشور جهان و از جمله ? از 26 کشور عضو ناتو حضور داشتند. در دستور کار این اجلاس مواردی مانند: درخواست آمریکا مبنی بر افزایش شمار نیروهای ناتو در افغانستان، بررسی برنامه‌ هسته ای ایران، مسئله اتمی کره شمالی، اوضاع عراق، حل و فصل بحران خاورمیانه، مسئله کوزوو ،اختلافات روسیه با گرجستان و موضوع عضویت اوکراین و گرجستان مورد نظر رهبران شرکت کننده در اجلاس ریگا بود. با این حال و علی‌رغم وجود موضوعات متعدد در دستور کاری اجلاس، مسئله حضور ناتو در افغانستان کلیه بحث‌ها را تحت الشعاع قرار داد. در این رابطه، رهبران ناتو به طور چشمگیری از طرح فرانسه مبنی بر تشکیل گروه تماس افغانستان در جهت هماهنگی اقدامات به منظورجلوگیری از بازگشت افغانستان به هرج و مرج حمایت کردند. در بیانیه 11 صفحه ای پایانی اجلاس سران ناتو در ریگا بر تأمین نیرو و منابع برای نیروهای ایساف در افغانستان تأکید شده است. در ماده 5 بیانیه مذکور آمده است: «کمک به صلح و ثبات در افغانستان در صدر اولویت‌های اول ناتو قرار دارد. ما برهمبستگی عمیق و اتحاد خود مجدداً تأکید می کنیم و قول می دهیم تضمین کنیم ایساف، نیرو، منابع و انعطاف پذیری لازم را در اختیار خواهد داشت تا موفقیت مستمر ناتو را تضمین کند.» در جریان برگزاری اجلاس ریگا نیز جورج بوش، رئیس جمهوری آمریکا و تونی بلر، نخست وزیر انگلیس بر متحدان خود در ناتو فشار آوردند که نیروهای بیشتری به افغانستان اعزام کنند و محدودیت‌های موجود بر فعالیت‌های نیروهای برخی از کشورهای عضو ناتو را کاهش دهند. در این رابطه، رهبران کشورهای عضو ناتو با افزایش نیروهای ناتو در افغانستان موافقت کردند و برای این منظور قرار است بخشی از نیروهای مستقر در عراق به این کشور منتقل شود.

در ادامه بیانیه اجلاس سران ریگا بر موارد زیر تأکید شده است: ناتو فعالیت‌های خود را در کوزوو همراه با فعالیت‌های نیروهای سازمان ملل و کشورهای اروپایی تا برقراری ثبات و امنیت پایدار ادامه خواهد داد همکاری‌های خود را در عراق با نیروهای آمریکایی به ویژه در زمینه آموزش نیروهای امنیتی عراق پی خواهد گرفت؛ صربستان رسماً و بدون هیچ نوع قید و شرطی به دیگر کشورهای اروپایی در طرح مشارکت ناتو خواهد پیوست؛ در کنار صربستان با ورود بوسنی و هرزگوین و مونته نگرو در طرح مشارکت صلح ناتو موافقت به عمل آمده است؛ ضمن تاکید بر اهمیت مشارکت پیمان ناتو با کشورهای اوکراین و گرجستان، از انجام گفتگوهای فشرده با آنها در زمینه‌های سیاسی، نظامی، امنیتی و مالی حمایت می‌شود؛ فعالیت‌های گسترده نیروهای واکنش سریع ناتو به عنوان بخشی از پاسخ پیمان به بحران‌ها آغاز می‌شود و شمار پرسنل این نیروها ? به 25 هزار نفر خواهد رسید.

در واقع، برخی از کشورهای عضو ناتو معتقدند که بعد از حوادث 11 سپتامبر ناتو باید مأموریت‌های جدیدی را پذیرا شود و به تدریج نقش بازوی نظامی سازمان ملل متحد را بر عهده گیرد. تأکید تمامی اعضای ناتو این است که این سازمان باید از ارزش‌های مشترک میان اعضای خود دفاع کند که در واقع فراتر از هدف اولیه تشکیل آن است. بر این اساس، نه تنها ناتو به پلیس جهانی تبدیل می شود بلکه مجمعی برای همسویی قدرتهای غربی با یکدیگر تلقی خواهد شد. در این ارتباط مسئله عضویت استرالیا و نیوزیلند مطرح شده که در حال حاضر قراردادهایی با ناتو برای تبادل اطلاعات غیر طبقه بندی شده دارند. این گونه فعالیتها نیز در چارچوب گسترش وظایف و کارکرد ناتو در صحنه بین المللی تعریف می شود. علاوه بر اینکه فعالیت ناتو در افغانستان اولین مأموریت این سازمان در یکی از نقاط حساس آسیا تلقی می شود، در اینجا یک نکته کلیدی نیز وجود دارد که هنری کیسینجر در جمع افسران عالی رتبه و مقام‌های ناتو آن را بیان کرد: «ملتهای اروپایی باید بپذیرند که قاره آنها دیگر اولویت نخست آمریکا نیست... به جای آن ظهور هند و چین و سایر قدرتهای آسیایی نقطه تمرکز کلیدی است.‌‌»

اثرات اقدامات ناتو بر ایران

در حالی که از منظر عمومی و در شرایط کنونی، فعالیت‌های ناتو در منطقه با منافع ملی ایران سازگاری ندارد و نگاه رایج در ایران به سیاست‌های ناتو به عنوان سازمانی که تحت نفوذ کامل آمریکا قرار دارد رویکردی تقابلی است، با این حال، برخی از اقدامات ناتو را نیز می‌توان همسو با سیاست‌های منطقه‌ای ایران تلقی کرد. حضور نظامی کلیه اعضای درجه اول ناتو در خلیج‌فارس و دریای عمان و وجود پیمان‌های دفاعی متعدد آنها با همسایگان جنوبی ایران و با کشورهای مستقل مشترک‌المنافع در شمال ایران به ویژه روابط رو به گسترش ناتو با جمهوری آذربایجان، نمونه‌هایی از حضور نظامی آشکار و پنهان ناتو و اعضای درجه یک آن در امتداد مرزهای ایران می‌باشد. این امر می تواند به عنوان تهدیدی علیه امنیت جمهوری اسلامی ایران تلقی شود. از سوی دیگر، حمایت مالی و تسلیحاتی آمریکا و متحدانش از عراق در طول دوران جنگ تحمیلی، حمایت اکثر اعضای اصلی ناتو از گروه‌های مخالف ایران، حمایت برخی از آنان از ادعاهای ارضی امارات عربی متحده نسبت به جزایر ایرانی در خلیج‌فارس، استفاده آنان از موضوع حقوق بشر علیه ایران به عنوان یک اهرم فشار سیاسی، اتهامات آنان مبنی بر تولید سلاح‌های کشتار جمعی در ایران و یا حمایت ایران از اقدامات تروریستی در جهان، از جمله عوامل منفی رویکرد ناتو نسبت به ایران تلقی شده است. با این حال و علی‌رغم جنبه‌های منفی مذکور و با توجه به شرایط و محیط امنیتی ایران، می‌توان در جستجوی فرصت‌هایی برای کاهش تهدیدات متصور از سوی ناتو از طریق اعتمادسازی و حتی همکاری در زمینه‌های تعریف شده برآمد.