چکیده

 بازار انرژی در ابتدای قرن بیست و یکم با وجود تعدد منابع و پیشرفت تکنولوژی های مرتبط همچنان در اولویت سیاستگذاری های سیاسی و اقتصادی جهان قرار دارد که در این میان نفت از اهمیت ویژه ای برخوردار می‌باشد.

این اهمیت و اولویت سبب گردیده که مباحث و تحلیل های بسیاری از سوی محافل مختلف پیرامون وضعیت کنونی بازار انرژی، نفت و آینده آن با در نظر گرفتن جریان تحولات سیاسی و اقتصادی در سطوح مختلف مطرح شود. بدون تردید عوامل و مسائل مختلفی آینده بازار انرژی و نفت را رقم می‏زند که توجه به این عوامل و متغیرها در سیاستگذاری های نفتی آینده کشوری چون ایران که در آمدهای نفت و وضعیت بازار جهانی برای آن حیاتی است، ضروری به نظر می رسد. متن پیوست، خلاصه ای از سخنرانی ولید خدوری، سردبیر مجله اقتصادی مید در همایش اولویت ها و پارامترهای توسعه انرژی در خلیج فارس است که در فوریه سال 2002 در شهر ابوظبی برگزار شد.

دیدگاه های مختلفی نسبت به بازار جهانی انرژی وجود دارد، برخی با نگاه بلند مدت به آینده، بازار انرژی را عموماً ثابت فرض می کنند و برخی با نگاه کوتاه مدت، (فصلی، روزانه و حتی ساعتی)، آن را متغیر و بی ثبات می بینند.

عوامل بلند مدت

اصول بلند مدت انرژی نشان از ارتباط مستقیم بین رشد اقتصادی و انرژی دارد. در قرن بیستم برای مثال تولید ناخالص داخلی جهان (GDP) 20 برابر افزایش یافت، جمعیت سه برابر شد و مصرف انرژی نیز 40 برابر گردید. رشد اقتصادی و رشد جمعیت باعث افزایش تقاضای انرژی شد، زمینه برای اکتشافات جدید را فراهم کرد و انگیزه ای برای میلیاردها دلار سرمایه گذاری در صنعت انرژی و تنوع سازی منابع انرژی ایجاد کرد.

صنعت انرژی ذاتاً جهانی است. منابع انرژی به طور نابرابر در جهان گسترده شده اند اما رشد تقاضای انرژی با توجه به توسعه اقتصادی هر کشور یا منطقه، جهانی و همه گیر است و شرکت های بین المللی خود را با این وضعیت تطبیق داده اند و نوعی وابستگی متقابل بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان به وجود آمده است. این وابستگی متقابل ناشی از توسعه صنعت نفت و افزایش این عامل انرژی در سبد انرژی جهانی از 10 درصد در اوائل قرن بیستم به 35 تا 40 درصد در حال حاضر می باشد. تا سال 2020 نیز این روند، به صورت ثابتی ادامه خواهد داشت. در مقابل، سهم ذغال سنگ از 85% به 26% کاهش یافته است. سهم گاز نیز در حال افزایش است و به میزان 25% در بازار انرژی رسیده است. نقش مسلط نفت در بازار جهانی انرژی اتفاقی نبوده و ناشی از عوامل زیر است :

- دسترسی به تکنولوژی های روز دنیا؛

- گستردگی ذخایر نفت ؛

- نقش اوپک در افزایش تقاضا و تضمین امنیت بازار؛

- حمل و نقل سریع و آسان تر نفت .

در طی بیست سال گذشته، تقاضای جهانی نفت 20 میلیون بشکه در روز افزایش یافته که 14 میلیون بشکه آن متعلق به کشورهای در حال توسعه است. آینده این بازار تا سال 2020 نیز به صورت زیر قابل پیش بینی است :

- تقاضای جهانی به 30 تا 40 میلیون مترمکعب افزایش می باید؛

- 80% این افزایش تقاضا مربوط به کشورهای در حال توسعه است؛

- 62% این تقاضا مربوط به بخش حمل ونقل است؛

- 85% این تقاضا توسط کشورهای عضو اوپک تولید می شود؛

- 65% تقاضای جدید از خاورمیانه تامین می شود.

با این حال آینده بازار نفت با دو چالش اساسی مواجه است : یکی امنیت، دوم محیط زیست . برای مقابله با این دو چالش اساسی اقداماتی در پیش گرفته شده است :

- تصویب قوانین زیست محیطی؛

- افزایش سریع مالیات فرآورده های نفتی ؛

- افزایش ذخایر با توجه به با شرایط در حال ظهور ؛

- بهره برداری از منابع جایگزین انرژی ؛

- تشویق تکنولوژی جدید برای جایگزینی موتورهای احتراقی .

در این زمینه، اوپک نیز نقش حساس و تعیین کننده‏ای برای امنیت عرضه و تثبیت قیمت نفت برعهده دارد. این نقش باید فارغ از ملاحظات سیاسی و در جهت تامین بدون دغدغه تقاضای جهانی با اتفاق نظر اعضا همراه باشد.

چالش های دائمی

این حقیقت که نفت یک کالای جهانی است و برای رشد پایدار در اقتصاد جهانی ضروری است، مباحث امنیت دسترسی به آن یعنی، یافتن جایگزین های مناسب، تثبیت قیمت و حفظ محیط زیست، را افزایش داده است. این مسائل به یکدیگر وابسته است و ذهن سیاستمداران و محافل سیاسی واقتصادی را به خود مشغول داشته اند.

1- تمرکز بیشتر ذخایر نفتی در خاورمیانه :

دو سوم منابع نفتی جهان مربوط به کشورهای عضو اوپک و به ویژه خاورمیانه می باشد. این مساله با توجه به اینکه خاورمیانه با مسائل سیاسی و منازعات منطقه ای مواجه است، تهدیدی برای تامین نفت جهان و بی ثباتی بازار است. تجربه تحولات سه دهه گذشته خاورمیانه نظیر تحریم نفتی 1973، انقلاب ایران، جنگ ایران وعراق و حمله عراق به کویت بیانگر تاثیرپذیری شدید بازار نفت از تحولات منطقه است. هر چند در مورد کلیه بحران های یاد شده آلترناتیوهای منطقه ای برای جایگزینی منابع تأمین نفت وجود داشته است. این تحلیل با حادثه 11 سپتامبر بیشتر مورد توجه قرار گرفت، به گونه ای که آمریکا در صدد کاهش وابستگی خود به نفت خاورمیانه و سرمایه گذاری در مناطق دیگر برآمد. البته این سیاست جدید نیست و جیمی کارتر نیز بیست سال پیش آن را مطرح ساخت. در حال حاضر، آمریکا نزدیک به 50 درصد از نیازهای نفتی خود را از بازارهای جهانی تأمین می کند.

2- تلاش برای کشف نفت در مناطق مختلف جهان :

چالش دوم، به تلاش های کشورهای صنعتی برای کشف نفت در کشورهای غیر عضو اوپک برمی گردد. هرگاه صحبت از منطقه ای به میان می آید و یا اکتشافی صورت می گیرد، بلافاصله سخن از کاهش قدرت اوپک مطرح می شود. واقعیت این موضوع به گرایش شرکت های بین المللی نفت به پایداری تولید، کشف بیشتر نفت و منابع غنی گاز، کاهش هزینه های تولید وتوسعه بازارهای جدید برمی گردد. سیاستی که در طول قرن بیستم رایج بود و در قرن بیست و یکم با ابزارهای جدید دنبال می شود.

البته کشورهای عضو اوپک نباید از منابع نفتی مناطقی مثل روسیه و دریای خزر نگران باشند. چرا که این منابع قبلاً در اختیار شرکت های روسی بوده و اینک نیز رقابتی سخت برای آنها آغاز شده است. نگرانی اصلی کشورهای عضو اوپک باید نسبت به کاهش رشد اقتصاد جهانی در بلندمدت و تاثیرپذیری بازار نفت باشد. اگر رشد اقتصاد جهانی سالانه در حدود 4% باشد و اگر تقاضاهای جدید کشورهایی چون چین، هند و دیگر دولت های جهان سومی روزانه در حدود 5/1 میلیون بشکه افزایش یابد، عرضه وتقاضا در بازار نفت در حالت تعادل و ثبات خواهد بود و این باعث نزدیکی کشورهای تولید کننده نفت عضو اوپک و غیرعضو اوپک می شود. اما نکته این است که کشورهای خاورمیانه به دلیل تحریک به افزایش تولید، از ظرفیت و توانایی بیشتری برای تولید برخوردار هستند که این باعث مازاد تولید نفت در بازار جهانی می شود. با این حال مسئله این نیست که اعضای اوپک با انقباض بازارها در آینده نزدیک مواجه شوند. تجربه نشان داده است که بازارها بیشتر گسترش می یابند تا اینکه کوچکتر شوند. مسائل واقعی این کشورها با نگاه به متغیر درآمد دولت ها، به شکست آنها در ایجاد یک ساختار اقتصادی غیروابسته به نفت، فقدان شفافیت در هزینه کردن در آمدهای نفتی، فقدان رژیم های دموکراتیک و سلطه خانواده های خاص در این کشورها برمی گردد.

وزیران نفت کشورهای عضو اوپک در نشست های خود مسائل و مشکلاتی نظیر عرضه وتقاضای جهانی، نوسانات فصلی، رشد اقتصاد جهانی و کاهش یا افزایش عرضه نفت از کشور یا منطقه ای خاص را مورد توجه قرار می دهند. این وزرا همچنین باید مسائلی چون توانایی تولید کشورهای عضو، سطح سرمایه گذاری و بازگشت سود آن، فعالیت شرکت های بزرگ نفتی و مسائل مربوط به گاز را مورد توجه قرار دهند. با این حال، شاید مهمترین مساله، قیمت نفت و تاثیر آن بردرآمد این کشورها باشد.

3- رشد تکنولوژی صنعت انرژی :

این چالش در میان مدت و بلند مدت (15 تا 20 سال آینده) آثار خود را نشان می دهد. رشد تکنولوژی به معنی کاهش هزینه های اکتشاف، استحصال، تولید و انتقال و حتی مصرف حامل های مختلف انرژی است. در حال حاضر هزینه اکتشاف و استحصال نفت در مناطق صخره ای و سخت و دریاهای عمیق با به کارگیری ابزارهای جدید واحداث چاه های عمیق امکان پذیر شده است، علاوه بر این ، با استفاده از تکنولوژی های زیست محیطی و فنی، ماشین های صنعتی و حمل و نقلی با منابع سوختی متعدد ساخته شده است که مصرف کمتری دارد و با محیط زیست سازگار است، این مسائل بر بازار نفت و آینده آن تاثیرگذار می باشند.

کشورهای عضو اوپک هیچ اقدامی برای متوقف کردن پیشرفت های تکنولوژی نمی توانند انجام دهند. طی سال های اخیر تمام تلاش این کشورها بر این بوده که سطح تولید را بالا نگه دارند اما در زمینه تکنولوژی هیچ پیشرفتی نکرده اند. دلیل آن هم این است که هدف اصلی آنها حفظ بازارهای موجود و گشودن بازارهای جدید و نیز طولانی کردن عمر نفت به عنوان یک سوخت قابل رقابت با منابع دیگر انرژی است و این کار مشکلی نیست چرا که تولید، حمل و نقل و بازاریابی نفت در مقابل زغال سنگ و نیروی هسته ای مزیت بیشتری دارد. با این حال، چالش های زیست محیطی در مقابل آن است که یکی از راه های مقابله با این چالش، بهبود کیفی محصولات نفتی به منظور هماهنگی با استانداردهای نفتی است.

در حال حاضر بحث هایی جدی بین شرکت های نفتی بین المللی و کارخانه های بزرگ اتومبیل سازی آغاز شده است که در این میان شرکت های نفتی به دلیل عدم توجه کافی به موضوع در زمینه شکل سرمایه گذاری، تحقیقات و سیاستگذاری دست پایین را دارند. این شرکت ها عمدتاً به سیاستگذاری در بازاریابی، افزایش منابع نفتی و توسعه تکنولوژی های انرژی و منابع مربوطه اهتمام دارند و در قالب نظام های ملی به مسائل و موضوعات داخلی از مجله محیط زیست توجهی نشان نمی دهند.

چالش های کوتاه مدت :

علاوه بر مسائل و چالش های بلند مدت، چالش های کوتاه مدت که طبیعتاً بر قیمت نفت در بازار روز جهان و در نتیجه سودآوری شرکت ها و کشورهای تولید کننده موثر می باشند، باید مورد توجه قرار گیرند. در حال حاضر چند مسئله در تعیین قیمت نفت نقش اساسی بازی می کنند:

1- شرایط ناپایدار اقتصاد جهانی :

شرایط اقتصاد جهانی تأثیر قابل توجهی بر بازار نفت دارد. در حال حاضر با رشد اقتصادی 4 درصدی که رشدی متعادل است، تقاضای جهانی نفت سالانه 5/1 میلیون بشکه افزایش می یابد واین برای کشورهای تولید کننده نفت عضو اوپک و غیر اوپک مطلوب است. اما این شرایط دائمی نیست و مسائلی چون رکود اقتصاد جهانی، بحران های سیاسی در مناطق حساس، بازار نفت و میزان سرمایه گذاری ها را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد.

دراین وضعیت، اوپک نقش منفعلانه ای دارد. این نقش در شرایط بحرانی و با هدف افزایش قیمت نفت و نیز کاهش تولید می باشد. در فاصله زمانی فوریه 2001 تا ژانویه 2002، 10 عضو اوپک سطح تولید خود را تا میزان روزانه 5 میلیون بشکه کاهش دادند.

اوپک طی چهل سال فعالیت خود هنوز به طور کامل به اهداف خود دست نیافته است. همبستگی اخیر کشورهای عضو از سال 1999 و در پی کاهش شدید قیمت نفت امری غیر قابل تصور بود که در تثبیت وافزایش قیمت نفت موثر افتاد. این تجربه به کشورهای عضو اوپک ثابت کرد باید قبل از هر اتفاقی تصمیمات و اقدامات لازم پیش بینی شود. هدف مشترک این کشورها در سال های اخیر حفظ قیمت ها، ثبات مطمئن بازارها وامکان تبادل نظر میان یکدیگر بوده است.

2- چالش و تولید کنندگان نفتی غیر اوپک :

مسئله ای که اوپک در حال حاضر باید آن را به شدت دنبال کند، برقراری ارتباط سازنده با کشورهای تولید کننده نفت غیر عضو اوپک می باشد. این مهم برای تثبیت بازار نفت حیاتی است. با این حال، این روابط باید به صورت دوجانبه باشد. زیرا هر کدام از این کشورها موقعیت ملی و بین المللی متفاوتی دارند. برخی سابقه بیشتری در بازار نفت دارند وارتباط با آنها آسان تر است. برخی به تازگی به این جرگه پیوسته اند و به درآمد نفت نیازمند می باشند و از طرفی تحت فشار کشورهای مصرف کننده و شرکت های نفتی برای افزایش تولید هستند. بنابراین همراه ساختن آنها مشکل تر به نظر می رسد.

3- عدم ارتباط سازمان یافته تولید کنندگان و مصرف کنندگان نفت :

در مورد مشتریان، پیشرفت هایی در مذاکرات اوپک و آژانس بین المللی انرژی به وجود آمده است. برخلاف سال هایی که این دو سازمان یکدیگر را تحریم کرده بودند، اخیراً کارشناسانی از دو گروه در شهر ابوظبی گردهم آمدند و قرار است در سپتامبر آینده نیز این اجلاس با حضور 70 کشور تولید کننده و مصرف کننده در اوزاکای ژاپن تشکیل شود. پیش بینی می شود در این نشست در مورد تشکیل همایش بین المللی انرژی در ریاض با هدف تشویق گفتگو و ارتباط متقابل برای تبادل اطلاعات توافقاتی صورت گیرد. فقدان این ارتباطات وعدم تبادل اطلاعات ضروری در مورد سطح تولید و هزینه ها، طرفین را با مشکل مواجه می سازد. بازارهای جهانی امروزه به طور روزانه یا ساعتی با تحولات بازار آمریکا که یک چهارم بازار انرژی جهان را تشکیل می دهد، پیوند خورده است. فقدان این ارتباطات تصاویر مبهم و غیرقابل اطمینان از سیاست ها و بازارهای جهانی برای طرفین ایجاد می کند که این امر ثبات بازارها را به خطر می اندازد.

نتیجه گیری :

امروزه، بازیگران بازار جهانی نفت تمایلات و منافع مختلفی را در نظر دارند. تولید کنندگان در صدد حفظ نفت در سبد انرژی جهانی و تثبیت بازارها با قیمت مناسب می باشند، در حالی که مصرف کنندگان به دنبال کشف منابع جدید نفت و یا جایگزینی آن از طریق حامل های دیگر انرژی می باشند.

تولید کنندگان از جمله خاورمیانه با چالش های جدی ای چون حوادث تروریستی آمریکا و پیامدهای سیاسی واقتصادی آن و نیز منازعه اعراب واسرائیل مواجه هستند. چالش های دیگر به اوضاع اجتماعی و سیاسی این کشورها باز می گردد که چندان با ثبات به نظر نمی رسد.

علاوه بر این، مسائل سیاسی، چالش های فنی وتجاری متعددی در زمینه اکتشاف، بهره برداری و سرمایه گذاری وجود دارد که نه تنها کشورها بلکه شرکت های نفتی را نیز در برگرفته است. رشد تکنولوژی، انتقادهای زیست محیطی و انرژی های جایگزین نیز در این زمینه قابل توجه است. با این وجود، این مسئله که نفت همچنان موقعیت استراتژیک خود را حفظ می کند و کشورهای تولید کننده نفت همچنان نقش مهمی در بازار انرژی دارند، به عنوان یک واقعیت به قوت خود باقی است.