مقدمه

انرژي يكي از اصلي‌ترين نيازهاي جوامع است كه نه تنها بر بسياري از منازعات و روابط ميان دولت‌های مختلف تاثيرگذار است،‌ بلكه مي‌توان گفت بسياري از اين مناقشات و تعامل‌ها اساساً به علت دست‌يابي به آن به‌وقوع مي‌پيوندد. اهمیت انرژی که با ظهور انقلاب صنعتی بیش از گذشته مشهود شد، در ابتدای قرن اخیر با تغيير گرايش جهان از مصرف زغال‌سنگ به نفت رویکردی تازه یافت، چرا که بر خلاف زغال‌سنگ که معادن آن در اختیار کشورهای جهان صنعتی بود، منابع نفتی پراكندگي يكسانی در سطح جهان نداشته و عمدتاً در منطقه خلیج‌فارس و نیز آمریکای شمالی قرار داشتند. به‌همین‌دلیل رفته رفته نقش کشورهای حاشیه خلیج فارس پررنگ‌تر شد. به عنوان مثال در سال 1940، آمریکای شمالی 73 درصد تولید جهانی نفت را عهده‌دار بود اما با گذشت زمان نقش کشورهای خاورمیانه (ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت و امارات که کشورهای 5 گانه حاشیه خلیج فارس (PG5) نام دارند) در تأمین انرژی جهان پررنگ‌تر شد و با گذشت حدود سه دهه، در سال 1975، کشورهای PG5 نزدیک به نیمی از تولید نفت خام جهانی را به‌خود اختصاص دادند و سهم آمریکای شمالی تا حدود یک سوم کاهش یافت. به این ترتیب با گذشت زمانی اندک از نیمه نخست قرن گذشته، کشورهای صنعتی جهان برای تأمین انرژی بیش از پیش به کشورهای PG5، متکی شدند. با اهمیت یافتن نفت، كشورهاي حامل انرژي در يك سو و مصرف كنندگان در سوي ديگر قرار گرفتند. اين تقابل با ورود گاز به عرصه معادلات انرژي جهان و پيش‌بيني افزايش نقش آن در آينده تشديد خواهد شد.

افتراق نسبي ميان دو قطب مصرف و توليدکننده نفت و گاز، به‌ويژه نقش حياتي انرژي و لزوم تأمين امنيت عرضه براي كشورهاي صنعتي، همزمان با وقوع شوك‌هاي نفتي، اين كشورها را به فكر تنظيم برنامه‌ای رقابتي براي دستيابي مطمئن و دائم به منابع انرژي انداخت. به طور كلي اين برنامه مي‌بايست «ارائه تضمين‌هاي لازم براي تأمين امنيت پايدار عرضه انرژي» را براي كشورهاي صنعتي به عنوان اصلي‌ترين هدف خود قرار دهد. اين اصل تنظيم كننده روابط بين‌الملل كشورهاي صنعتي در حوزه انرژي است. به عنوان مثال اين اصل سياست‌هايي چون دخالت امريكا در احداث خط لوله باكو ـ جيهان و يا تأكيد اين كشور بر تنوع‌بخشي به مبادي ورودي گاز اروپا و يا كاهش وابستگي به نفت خليج فارس را ديكته مي‌كند.

در نقطه مقابل، كشورهاي دارنده نفت و گاز مي‌توانند از منابع انرژي خود به عنوان يك اهرم قدرت در سطح بين‌المللي استفاده كنند. نمونه چنين امري به وضوح در مورد روسيه مشاهده مي‌شود. اين كشور توانسته است با استفاده از گاز خود،‌ اروپا را به خود وابسته کرده و در سياست‌هاي اين كشورها نسبت به خود تعديل ايجاد کند. روسيه به عنوان صادر کننده انرژی، در جهت استقلال گام برمي‌دارد و درصدد است از یک عرضه‌کننده صرف انرژی به یک کشور مؤثر در حوزه بین‌الملل انرژی تبدیل شود. اين حضور موثر در عرصه انرژي براي هر دو دسته از كشورهاي فوق، ناشي از يك برنامه‌ريزي دقيق، كارآمد و رقابتي است كه تضمين كننده منافع آن‌هاست و از آن به عنوان «ديپلماسي انرژي» ياد مي‌شود. در این مقاله، ابتدا دیپلماسی انرژی و سرفصل‌های آن تبیین خواهد شد و پس از بررسی آینده انرژی جهان و بازارهای پیش روی ایران، نقاط ضعف، قوت، تهدید و فرصت انرژی کشور در عرصه بین‌الملل مورد توجه قرار خواهد گرفت و در نهایت ضمن بررسی وضعیت کنونی دیپلماسی انرژی کشور، به ارائه راه کارهای مناسب برای تقویت دیپلماسی انرژی ایران پرداخته خواهد شد.

 

منبع: کتاب مجموعه مقالات همایش ملی نفت و سیاست خارجی آبان ١٣٨٩

Download