خلاصه

وجود ذخائر عظیم نفت و گاز و موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خلیج فارس، موجب شده است که این منطقه همواره مورد توجه قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای قرار گیرد. بیش از 50 درصد از انرژی جهان در این منطقه می‌باشد و حدود 40 درصد از صادرات نفت جهان، از تنگه هرمز می‌گذرد و سالانه حدود 13 هزار شناور از طریق تنگه هرمز به خلیج فارس وارد می‌شود. به همین جهت می‌توان ادعا کرد که خلیج فارس یکی از مهمترین آبراه‌های بین‌المللی جهان محسوب می‌شود. تحولات سیاسی و امنیتی و شرایط جدید در عراق بر اهمیت منطقه و توجه قدرت‌ها افزوده است، به ویژه پس از حوادث 11 سپتامبر توجه بیشتری به شبه جزیره عربستان به عنوان منشأ رشد اسلام افراطی در منطقه خلیج فارس شده است. ضمن آنکه نباید از سیاست مداخله جویانه قدرت‌های دیگر به خصوص ایالات متحده نیز غافل بود.

مناسبات بازیگران منطقه‌ای و قدرت‌های فرامنطقه‌ای، همچنین روندهای داخلی و خارجی در نقش و جایگاه کشورهای این منطقه موثر بوده است. ارتباط صلح و امنیت بین‌المللی با امنیت انرژی و امنیت منطقه خلیج فارس، تاثیر بحران اقتصادی بر نفت و مهار تروریسم و مهمتر از همه روندهای داخلی منطقه از جمله جوانان، زنان، نیروی کار، توسعه و رفاه بر اهمیت ژئواستراتژیک منطقه خلیج فارس افزوده است.

ایران، عربستان سعودی و عراق از دهه 60 میلادی تاکنون با ایفای نقش‌های متضاد از ستون‌های امنیت منطقه‌ای در خلیج فارس به شمار می‌آمده‌اند. هم اکنون نیز این سه کشور با توجه به تحولاتی نظیر جنگ 2003 عراق، جنگ 2006 لبنان و جنگ 2008 غزه به ایفای نقش‌های مذکور ادامه می‌دهند.

تحولات پس از پیروزی انقلاب اسلامی و مطرح شدن ایران به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه‌ای، با تاثیرگذاری عمیق بر معادلات سیاسی و نظامی همراه بوده است.

برخی تحولات مهم سه دهه اخیر به قرار زیر است:

1. جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و ورود نیروهای مداخله‌گر خارجی؛

2. حمله عراق به کویت و آغاز عملیات آزادسازی کویت از سوی امریکا؛

3. حوادث 11 سپتامبر، اشغال افغانستان و رشد افراط‌گرایی و تروریسم در منطقه.

ایران، عربستان و عراق جدید صرف نظر از نوع و بافت رژیم سیاسی، به دلیل همسایگی در منطقه دارای منافع مشترک جهت تحقق ثبات و امنیت در خلیج فارس می‌باشند. اگر چه از سال 1979، شاهد شکل‌گیری ترتیبات امنیت منطقه‌ای در خلیج فارس نبوده‌ایم، اما سه کشور مزبور بیشترین امواج تهدید در منطقه را شکل داده‌اند و از سوی دیگر، سطوح دریافت آنها از منافع منطقه‌ای، بیش از دیگران بوده است.

برای جمهوری اسلامی ایران این تصور وجود دارد که بتواند مشارکت عراق و عربستان را در تحقق اهداف منطقه‌ای جلب کند و منافع خود را در سطحی فراگیر و مشارکتی با سایر کشورها تعریف کند. بر این اساس، افزایش نفوذ و قدرت منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران با جلب اهتمام عربستان و عراق جدید برای مشارکت در طرح‌های ثبات منطقه‌ای همراه است.

جهت‌گیری منطقه‌ای عراق جدید می‌تواند انگیزه لازم را برای شکل‌گیری ترتیبات جدید امنیت منطقه‌ای همراه با واکنش مثبت ایران و عربستان فراهم سازد. توافقات امنیتی عراق و امریکا در سال 2008، نگرانی‌های جدی ایران و عربستان را در خصوص نقش ویژه عراق در سایه حمایت امریکا در تحقق صلح و ثبات منطقه خلیج فارس فراهم کرده است. حضور امریکا در عراق مایه نگرانی ایران است و عربستان نیز از پیوندهای شیعی دولت مالکی با ایران به لحاظ توازن منطقه‌ای و مهمتر از همه احتمال ناآرامی در استان‌های نفتی شیعه‌نشین آن پادشاهی به شدت می‌هراسد.

در تفکر استراتژیک ایالات متحده امریکا، تداوم ترتیبات دوران گذشته یعنی حفظ ثبات منطقه‌ای برای تداوم صدور بی‌وقفه نفت و تامین امنیت عربستان به عنوان متحد سنتی دیده می‌شود.

ایالات متحده به نقش عربستان در گروه 20 به نمایندگی از منطقه خاورمیانه، تلاش‌های جهانی ملک عبدالله در جهت گفت‌وگوی ادیان برای صلح، رهبری بلوک سنی در منطقه و حتی مهار نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس کاملاً واقف است.

نظم مطلوب منطقه‌ای در خلیج فارس را صرفاً نباید در چارچوب حسن روابط ایران و عربستان و عراق ارزیابی نمود بلکه نقش قدرت‌های فرامنطقه‌ای را نیز باید در نظر گرفت. ایران و عربستان دارای تضادهای منطقه‌ای هستند، عراق هنوز ثبات سیاسی و امنیتی پیدا نکرده است، عربستان از پیوندهای شیعی عراق جدید با ایران ناخرسند است و برنامه هسته‌ای ایران بر روابط ایران با کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده سایه افکنده است.

ضرورت دستیابی به طرح امنیت منطقه‌ای و نقش کلیدی سه کشور عربستان، عراق و ایران و ضرورت توجه به نظم مطلوب منطقه‌ای موجب تدوین پژوهش حاضر شده است. در چارچوب این پژوهش تحت عنوان: «نظم جدید منطقه‌ای در پرتو تعامل جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی و عراق»، ترتیبات همکاری‌های منطقه‌ای به ویژه ترتیبات امنیت منطقه‌ای و ضرورت تحقق ثبات و امنیت در دو سوی منطقه خلیج فارس مورد بررسی قرار گرفته است.

پژوهش حاضر تلاش نموده است با توجه به شرایط موجود منطقه به بررسی و تحلیل نظم مطلوب منطقه‌ای در پی تعامل جدید جمهوری اسلامی ایران، عربستان و عراق پس از 11 سپتامبر بپردازد.

نکته مهم دیگری که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است، بهره‌گیری از مباحث نظری اندیشمندان و تجربیات تصمیم‌گیران برای تحقق منافع ملی در پرتو شرایط متلاطم در منطقه است. بر این مبنا، محقق تلاش نموده است که راهکارهایی را برای تحقق صلح و امنیت در خلیج فارس ارائه دهد.

محور راهکار مذکور تمرکز بر منافع مشترک سه کشور ایران، عربستان و عراق است. تفاهم که مقدم بر منافع مشترک است، بیشتر از طریق اعتمادسازی طرفین امکان پذیر است. نهادینه کردن دیالوگ مشارکت در خلیج فارس و معماری امنیت منطقه‌ای در اولویت دادن به رویکردهای بومی ـ منطقه‌ای در مواجهه با چالش‌های پیش روی سه کشور در منطقه نهفته است.

مرکز ثقل معماری امنیت منطقه‌ای در خلیج فارس، پیشرفت روندهای تدریجی اعتمادسازی به لحاظ اقتصادی، سیاسی، امنیتی و نظامی است؛ همان‌گونه که جنگ و مناقشه نیز از بستر نظامی‌گری، ناامنی منطقه‌ای و سوء تفاهمات سیاسی برمی‌خیزد. تجارب تاریخی حاکی است که روندهای مذکور در تشکیل سازمان‌های همکاری‌های منطقه‌ای موفق موثر بوده‌اند.

مرکز راست‌آزمایی نظامی در دو سوی خلیج فارس می‌تواند به تحقق امنیت جمعی مبتنی بر رویکردهای بومی ـ منطقه‌ای بینجامد. امنیت جمعی موجب تغییر سیاست خودیاری امنیتی به همیاری امنیتی در منطقه می‌شود. همیاری امنیتی در واقع همان مفهوم دفاع غیرتهاجمی است که می‌تواند در نهایت موجب برقراری امنیت و صلح در بین اعضا شود.