چکیده

وجود نیروهای سیاسی متفاوت و متعارض در ساختار سیاست داخلی ترکیه، این کشور را به پدیده‌ای متمایز از همسایگانش تبدیل کرده است. در بافت سیاسی داخلی ترکیه دو نیروی متفاوت به مثابه دو موتور محرک، این کشور را به سمت و سوی متفاوتی می‌کشانند. یکی از این دو موتور محرک اسلام‌گرایی است، که علی‌رغم سیر تحول طولانی‌اش که فراز و نشیب‌ زیادی را طی کرده است، در حال حاضر بر جامعه ترکیه حاکم است و تفسیری معتدل از آن، قدرت سیاسی را در دست گرفته است. نیروی دیگر، کمالیسم و لائیسیسم است که در جهت عکس نیروی اول حرکت می‌کند. اگرچه این دو نیروی سیاسی در درون جامعه سیاسی ترکیه در بعضی حوزه‌ها اشتراک نظر دارند، اما تعارض و اختلاف، قاعده حاکم بر روابط بین آنها بوده است. ترکیه از نظر جغرافیایی با کشورهای ایران، عراق و سوریه همسایه است و بدون تردید تحولات درونی این کشورها بر یکدیگر تأثیر می‌گذارد. مسائل مشترک، موجبات همکاری و تعارض را میان این سه کشور فراهم کرده است. مسئله کردها و آینده آن به‌خصوص پس از اشغال عراق توسط امریکا به یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های این سه کشور تبدیل شده است. در این میان بیشترین نگرانی متوجه ترکیه است، چون این کشور تحولات عراق پس از اشغال را در راستای منافع خود نمی‌بیند و به شدت نگران است که فدرالیسم در عراق به خودمختاری و حتی جدایی مناطق کردنشین ترکیه منجر شود. ترکیه نگران از دست دادن جایگاه خود نزد غرب است. ترکیه نگران است که تحولات اخیر خاورمیانه و عراق باعث شود که اهمیت آن کشور نزد غرب از بین برود و این خود تبدیل به عاملی بازدارنده در فرایند عضویت ترکیه در اتحادیه اروپایی شود. مسئله کردها، یکی از مهم‌ترین موانع عضویت ترکیه در اتحادیه اروپایی است. کردها به عنوان اقلیتی قومی ـ نژادی و یا زبانی در درون ترکیه نوین پذیرفته نشده بودند و بنیانگذاران ترکیه جدید کلیه اتباع ترکیه را صرف‌نظر از زبان، مذهب، قومیت، نژاد و... ترک می‌نامیدند و هویت اتباع غیرترک این کشور را به کلی انکار می‌کردند و سیاست سرکوبگرانه خشنی را در مقابل آن اتخاذ کردند. ناآرامی‌های صورت گرفته از جانب کردهای جدایی‌طلب ترکیه و پ.پ.ک (PPK) تهدیدات امنیتی متعددی را متوجه ترکیه ساخت. گفته می‌شود بالغ بر 30 هزار نفر در این درگیری‌ها کشته شده‌اند و تعداد بیشتری هم بی‌خانمان شده و هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی آن هم قابل محاسبه نیست. از گذشته تا به حال مسئله کردها در روابط ترکیه و همسایگانش تنش‌ها و تزلزل‌هایی ایجاد کرده است.

در سال‌های اخیر روابط ایران و ترکیه رو به گسترش نهاده است، ثبات نسبی حاکم بر روابط ایران و ترکیه باعث مرتفع شدن سوءتفاهم‌ها و ایجاد زمینه‌ای مناسب برای اعتمادسازی دوجانبه شده است. همکاری‌های دو کشور ایران و ترکیه در حوزه‌های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی گسترش یافته و همکاری‌های درازمدت آتی در عرصه‌های امنیتی، مبارزه با تروریسم و احداث خطوط لوله انتقال گاز طبیعی، مدنظر دو طرف است. اوضاع سیاسی در شمال عراق و آینده اکراد این کشور از دیگر حوزه‌های همکاری ایران و ترکیه است. ایران و ترکیه به شدت با نفوذ اسرائیل در شمال عراق و جدایی طلبی کردها از دولت مرکزی عراق، مخالف هستند. گسترش حجم تبادلات تجاری و بازرگانی ایران و ترکیه در سال‌های اخیر بر کسی پوشیده نیست.

برخلاف آنچه در ابتدا به نظر می‌رسد، ترکیه صرفاً به سوی غرب در حرکت نیست. در سال‌های اخیر این کشور سیاست خارجی چندوجهی و بازی با همه بازیگران را در دستور کار دستگاه دیپلماسی خود قرار داده است. ترکیه درصدد است تا ضمن حفظ روابط خود با غرب و امریکا، روابطش را با همسایگان نیز بهبود ببخشد. سیاست خارجی نگاه به شرق و گسترش روابط با چین و روسیه را همزمان با ارتقای روابط با جهان اسلام و منطقه خاورمیانه در دستور کار خود قرار داده است. ترکیه درصدد است تا مشکلاتش را با سوریه حل کند و در این راستا تلاش مضاعف و بی‌وقفه‌ای را آغاز کرده است و بدون توجه به مخالفت امریکا با این مسئله، وارد مذاکره با سوریه شده است. ترکیه مصمم است تا نگاه امنیتی حاکم بر روابط ترکیه و روسیه در گذشته را به نگرشی مسالمت‌جویانه بر روابط دو کشور تبدیل کند. در گذشته موقعیت ترکیه در ناتو و بلوک غرب، رقابت ترکیه و روسیه در قفقاز و آسیای مرکزی و موضوعاتی مانند بوسنی، کوزوو و چچن باعث تنش در روابط ترکیه و روسیه شده‌اند، اما در سال‌های اخیر فضای حاکم بر روابط دو کشور تغییر کرده است؛ به نحوی که بیش از هفتاد درصد واردات گاز ترکیه از روسیه انجام می‌شود و قراردادهایی در زمینه تجارت انرژی و خطوط لوله انتقال نفت و گاز میان این دو کشور امضاء شده است. ترکیه در سال‌های اخیر درصدد برآمده است تا در تحولات خاورمیانه نقش فعال‌تری ایفا کند و حتی ترک‌ها سال 2007 را در سیاست خارجی خود، «سال خاورمیانه» نام نهاده بودند. سرنگونی رژیم بعث در عراق و اعلام استراتژی خاورمیانه بزرگ باعث شد که ترکیه درصدد برآید تا خود را الگویی برای کشورهای خاورمیانه و حتی جهان اسلام معرفی کند. پس از اشغال عراق، ترکیه به نحوة پررنگ‌تری در تحولات خاورمیانه ظاهر شده است. در این راستا انتقادات صریحی از اقدامات خشن و بی‌رحمانه اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی به عمل آورده است و در تحولات لبنان نیز به ایفای نقش پرداخته است.

با توجه به اهمیت تحولات دورنی ترکیه و تأثیر این تحولات بر منطقه و روابط دوجانبه ایران و ترکیه، پژوهش حاضر در پی تحلیل روابط خارجی ترکیه با بازیگران منطقه‌ای و بررسی نیروهای فعال جامعه سیاسی ترکیه در عرصه سیاست خارجی است.

از آنجایی‌که سیاست خارجی هر کشوری برآیند تعامل نیروهای داخلی است و وزن و اهمیت هر نیرویی در درون جامعه، خود را در عرصه سیاست خارجی هم نشان می‌دهد، در بخش اول به بررسی تعامل و تقابل اسلام‌گرایان در سیاست خارجی ترکیه از سال 2001 تا 2007 پرداخته شده است. در بخش اول سعی شده است که دیدگاه و نگرش دو نیروی اصلی و فعال در صحنه سیاست خارجی ترکیه در مسائل مختلف نشان داده شود. نخست به حوزه‌هایی پرداخته شده است که در مورد آنها، بین اسلام‌گرایان حزب حاکم و کمالیست‌ها، همنوایی وجود داشته است. در این راستا به روابط ترکیه با اتحادیه اروپایی و عضویت این کشور در بلوک غرب، موضع ترکیه درقبال جنگ اخیر امریکا علیه عراق و تحولات پس از آن، نحوه تعامل با سوریه و مدیریت اختلافات بین ترکیه و سوریه و در نهایت روابط ایران و ترکیه و گسترش آن در آینده اشاره شده است. سپس به حوزه‌هایی که در ابتدا میان اسلام‌گرایان و کمالیست‌ها تعارض وجود داشته ولی در نهایت مصالحه‌ای صورت گرفته است، مانند قضیه قبرس و طرح کوفی عنان و مناقشه اعراب و اسرائیل، پرداخته شده است. در مورد حوزه‌هایی که تعارض ایدئولوژیک شدید میان اسلام‌گرایان و کمالیست‌ها وجود داشته است می‌توان به سازمان کنفرانس اسلامی، بحران دارفور در سودان و جنگ سی‌وسه روزه حزب‌الله لبنان و اسرائیل اشاره کرد.

در بخش دوم روابط ترکیه با سوریه در پرتو مسئله کردها مورد تحلیل و تفسیر واقع شده است. تحولات بین‌المللی و منطقه‌ای پس از جنگ جهانی دوم، سوریه و ترکیه را به دو مسیر مختلف سوق داد. ترکیه وارد بلوک غرب شد در حالیکه سوریه با نگرشی ضدغربی، روابط نزدیکی با شوری برقرار کرد. با نگاهی کوتاه به تاریخ روابط ترکیه و سوریه در نیمه دوم قرن بیستم، سه عامل اصلی اختلاف ترکیه و سوریه نمایان می‌شود. نخستین عامل اختلاف دو کشور ترکیه و سوریه، اختلاف ارضی بر سر استان هاتای است. ریشه این اختلاف به سال 1936 برمی‌گردد که عمدتاً با مسئله قیمومیت فرانسه بر سوریه و توافقات استقلال ‌سوریه در ارتباط بود. فرانسه زمانی که سایه تهدید هیتلر بر اروپا را احساس کرد، این ایالت را به ترکیه داد. از آن زمان به بعد سوریه همواره بر مالکیت استان هاتای اصرار ورزید و به هیچ وجه حاضر نشده است که این استان را جزء قلمرو ترکیه شناسایی کند. دومین عامل اختلاف ترکیه و سوریه به مسئله آب و نحوه بهره‌برداری از آب رودخانه فرات مربوط است. احداث سدهایی در ترکیه از دهه 1970 به بعد، موجبات اعتراض سوریه و عراق را در مورد نحوه استفاده از آب رودخانه‌های دجله و فرات به همراه داشته است. مسئله آب همچنان لاینحل در روابط سوریه و ترکیه باقی مانده است و در گذشته ترکیه درصدد بوده است تا از اهرم آب برای فشار وارد کردن به سوریه، به منظور وادار کردن سوریه به‌دست برداشتن از حمایت از کردهای جدایی‌طلب ترکیه و به‌خصوص PPK، استفاده کند. ترکیه معتقد است که مسئله آب، عامل مهمی در اختلاف ترکیه و سوریه نیست و اگر سوریه دست از حمایت از PPK بکشد، ترکیه حاضر است تضمین لازم را برای استفاده عادلانه از آب رودخانه‌هایی که از خاک ترکیه به طرف سوریه جریان دارند، به این کشور بدهد. مهم‌ترین عامل اختلاف ترکیه و سوریه، مسئله کردهاست. سوریه از جنبش‌های مخالف دولت آنکارا حمایت می‌کند و امکاناتی را در اختیار آنها قرار می‌دهد. سخت‌گیری‌های ترکیه بر کردها باعث شده است که عده‌ای از جدایی‌طلبان کرد به سوریه پناهنده شوند. این امر پس از کودتای نظامی 1980 در ترکیه تشدید شد و روابط میان کردهای ترکیه و سوریه گرم‌تر شد. پس از حمله نیروهای ائتلاف به عراق، مسئله کردها به موضوع مذاکرات سوریه و ترکیه تبدیل شد که حاصل آن یک توافق امنیتی در آوریل 1992 بود. مسئله کردها و حمایت سوریه از آنها، بارها موجب فراز و فرود روابط سوریه و ترکیه شده است و حتی یک بار باعث شد که دو کشور تا آستانه جنگ پیش بروند و نیروهای نظامی و تسلیحات جنگی خود را در دوسوی مرز مستقر کنند. اگرچه در حال حاضر اختلافات ترکیه و سوریه چندان پررنگ نیست؛ ولی این قضیه به معنای حل اختلافات بین دو کشور نبوده و به نظر می‌رسد همچون آتش زیر خاکستر است که با وزش اولین باد، شعله‌های آن سر بر خواهند آورد.

مقاله سوم به میانجیگری ترکیه بین سوریه و اسرائیل مربوط است. در مثلث صلح، میانجیگری ترکیه بین سوریه و اسرائیل، ملاحظات گوناگونی وجود دارد. هر کشور اهداف خود را دنبال می‌کند. در این میانجیگری، در واقع فقط اسرائیل به طور جدی به صلح می‌نگرد و بر خلاف گذشته دو کشور دیگر (ترکیه و سوریه) نگاهی تاکتیکی و غیر مستقیم به آن دارند. تبعات داخلی و بین‌المللی واگذاری جولان برای اسرائیل بسیار جدی است و اگر این گفتگوها به نتیجه‌ای برسد، بازنده اصلی رژیم اسرائیل است.

بخش چهارم به بررسی استراتژی خاورمیانه‌ای ترکیه اختصاص داده شده است و محدودیت‌ها و مطلوبیت‌های آن برای ایران بررسی شده است. تردیدی نیست که شرایط نوین منطقه خاورمیانه باعث تغییر در موقعیت و جهت‌گیری قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در قبال تحولات این منطقه شده است. اگرچه در گذشته ترکیه نسبت به تحولات خاورمیانه تقریباً با نوعی بی‌تفاوتی می‌نگریسته است، ولی از سال‌ها قبل ترکیه نقش فعالی در مسائل خاورمیانه به عهده گرفته است. روابط ایران و ترکیه مبتنی بر گذشته تاریخی است و اشتراک منافع زیادی میان این دو کشور در مسائل خاورمیانه وجود دارد. با در نظر گرفتن استراتژی خاورمیانه‌ای، ترکیه سه عامل در همسویی منافع ایران و ترکیه نقش اساسی دارند، این سه عامل عبارتند از: دین، امنیت و اقتصاد. دین مبین اسلام نقش مؤثری در وحدت‌بخشی کشورهای خاورمیانه دارد و می‌تواند عاملی مؤثر و قوی در وحدت نظر کشورهای ایران و ترکیه در مسائل بین‌المللی باشد. همکاری ایران و ترکیه در حوزه امنیتی، زمینه مناسبی برای همسویی منافع دو کشور است. یکی از موارد اصلی همسویی منافع ایران و ترکیه در مسئله کردها و آینده سیاسی آنها در عراق است. بدون شک ایران و ترکیه با جدایی‌طلبی کردها در شمال عراق مخالفند. عرصه اقتصاد و تجارت یکی دیگر از عوامل همسویی منافع ایران و ترکیه است و رشد مبادلات تجاری و بازرگانی میان دو کشور، به خوبی نشان‌دهنده این امر است.

بخش پنجم به بررسی روابط روسیه و ترکیه اختصاص یافته است. روسیه و ترکیه در حال بازتعریف سیاست‌ها و استراتژی‌های خود در عرصه جهانی هستند. سیاستمداران کرملین بیش از همه به قیمت‌های در حال افزایش نفت و در کل به تجارت چشم دوخته‌اند و ترک‌ها که از روند عضویت در اتحادیه اروپا سرخورده شده‌اند، در پی تجدید مناسبات خود با کشورهای همسایه می‌باشند. در همین زمینه، روابط روسیه و نگرش‌ آن به ترکیه را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد. بخش اقتصادی که رشد قابل ملاحظه‌ای داشته و بخش سیاسی که به رغم هماهنگی‌ها و اشتراکات سیاسی به‌وجود آمده، هنوز رقابت‌ها و ترس‌های مزمنی را در خود دارد. به هر حال علی‌رغم دغدغه‌های امنیتی و سیاسی مسکو، روندهای موجود نمایانگر آن است که نگرش‌های جدید روسیه به تحولات بین‌المللی، در حوزه‌های اقتصادی و تا حدودی در مسائل سیاسی و استراتژیک، سیاست‌های مسکو به ترکیه نزدیک‌تر خواهد شد.

بخش ششم، ترجمه مقاله‌ای از بولنت ارس است که موضع ترکیه را در جنگ بین‌المللی، علیه تروریسم نشان می‌دهد. در سال‌های اخیر، ترکیه خود یکی از هدف‌های تروریست‌ها بوده است و بمب گذاری‌های زیادی در این کشور انجام شده است. واضح است که ترکیه در دسترس تروریسم بین‌المللی قرار دارد. چالش القاعده با ترکیه به حوزه‌های گسترده‌ای مربوط می‌شود. در گذشته دولت‌های سکولار ترکیه، روابط سیاسی و نظامی‌ گسترده‌ای با ایالات متحده و اسرائیل داشته‌اند و میزبانی کردن پایگاه‌های امریکا توسط ترکیه، بارها مورد نکوهش و انتقاد افراط گرایان القاعده واقع شده است.

در بخش هفتم خلاصه‌ای از جمع‌بندی نودمین نشست تخصصی معاونت پژوهش‌های سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک، در مورد پیروزی مجدد اسلام‌گرایان حزب عدالت و توسعه در ترکیه، ارائه می‌شود. این نشست با حضور صاحبنظران داخلی در مورد علل پیروزی مجدد اسلام‌گرایان حزب عدالت و توسعه در ترکیه و پیامدهای داخلی و خارجی آن برگزار شد و مباحثی در مورد آینده سیاست خارجی ترکیه در آن مطرح شده است. صاحبنظران در این نشست، در مورد آینده احتمالی روابط ترکیه با اتحادیه اروپایی، امریکا، کشورهای همسایه ترکیه و منطقه خاورمیانه بحث و گفتگو کرده‌اند.