گزارش گروه بیکر و همیلتون: عمل‌گرایی در برابر افراط‌گرایی

Print E-mail
بابک نوروزی
06 December 2006

مقدمه

با انتشار گزارش 119 صفحه‌ای گروه مطالعاتی بیکر و همیلتون، تفکرات این گروه با توجه به 79 پیشنهاد موجود در این گزارش بر همگان روشن شد. این گروه با به چالش کشیدن راه‌حل‌های نومحافظه کاران برای عبور از بحران عراق، بازگشت به روشی از دیپلماسی را خواستار شده است که شاید برای نومحافظه‌کاران در سال 2003 غیر قابل تصور بود. حملات شدید نومحافظه‌کاران به گزارش بیکر نشان‌دهندة اوج نارضایتی این گروه از پیشنهادهای مندرج در این گزارش می باشد. ویلیام کریستال، یکی از معروفترین و با نفوذترین صاحب‌نظران نومحافظه کار با انتقاد شدید از گزارش بیکر آن را تسلیم کامل دانست. خانم رایس که به گروه نومحافظه کاران در دورة اول زمامداری جورج دبلیو بوش پیوست، اختلافات عقیدتی خود را با جیمز بیکر پنهان نکرده است. خانم رایس رئیس جمهور آمریکا را به گونه ای آماده کرد که او در کنفراس خبری خود با تونی بلر نخست وزیر انگلستان در ششم دسامبر 2006 پس از انتشار گزارش بیکر و همیلتون، رغبت چندانی به اجرای پیشنهادهای کلیدی این گزارش نشان نداد. بررسی نظری اختلافات گروه بیکر با نومحافظه‌کاران و بیان پاره‌ای از واکنش‌ها به گزارش بیکر هدف اصلی این گزارش می باشد.

بررسی دیدگاه‌های گروه بیکر - همیلتون

گروه بیکر متشکل از 5 جمهوریخواه و 5 دموکرات، طبق دستور رئیس جمهور برای یافتن راه حلی برای بحران عراق ایجاد شده بود. لی همیلتون که در طول عضویت طولانی خود در مجلس نمایندگان به عنوان یک صاحب‌نظر در روابط بین‌الملل شهرت یافته بود، به عنوان رئیس دموکرات این گروه انتخاب شد. در این گروه، دموکرات‌های میانه‌رو و نزدیک به رئیس جمهور سابق بیل کلینتون عضویت داشتند. ورنن جردن، دوست صمیمی آقای کلینتون به همراه ویلیام پری، وزیر دفاع کلینتون، در دورة اول زمامداری و لیان پندا رئیس کارکنان کاخ سفید در همان دوران همگی عضو این گروه بودند. آخرین دموکرات این گروه سناتور سابق از ایالت ویرجینیا، چارلز راب بود. او به علت جنوبی بودن از میانه‌روهای حزب دموکرات محسوب می‌شود و به محافظه کاری شهرت دارد. پنج عضو جمهوری خواه این گروه عمدتاً دید سنتی محافظه‌کارانه به سیاست گذاری خارجی دارند. جیمز بیکر از دوستان قدیمی خانوادة بوش، در زمامداری جورج هربرت واکر بوش (بوش پدر) وزیر امور خارجه بود. خانم سندرا دی اوکانر عضو سابق جمهوری‌خواه دیوان عالی آمریکا که توسط رونالد ریگان به عنوان اولین زن عضو این دادگاه منصوب شده بود، یکی دیگر از اعضای جمهوری خواه این گروه بود. دیگر عضو این گروه یعنی لورنس ایگلبرگر در دوران بوش پدر، وزیر امور خارجه بود. الن سیمسون سناتور سابق جمهوری خواه و ادوین میس عضو گروه هریتج و تنها نومحافظه کار این گروه از دیگر اعضای این گروه بودند. ضمنا شایان ذکر است که رابرت گیتس عضو گروه بیکر بود که به علت نامزد شدن برای احراز پست وزیر دفاع از عضویت در این گروه استعفا داد. به استثنای ادوین میس تمامی اعضای این گروه پیرو تفکر همیلتونی هستند و به این علت توانستند به اجماع در مورد تمامی پیشنهادهای گروه دست یابند. حال باید به تبیین این تفکر یا هویت پرداخت تا بتوان تفاوت‌های این گروه با نومحافظه‌کاران را با انسجام بیشتری بیان کرد.

هویت همیلتونی

همیلتون که اولین وزیر دارایی آمریکا بود اعتقاد داشت که ایالات متحده باید به یک کشور صنعتی تبدیل شود. اندیشه همیلتونی در سیاست خارجی شامل حمایت از سرمایه‌گذاران و ایجاد محیطی ایده‌آل برای آنها است. منتقدین چپگرای سیاست خارجی آمریکا مانند چامسکی و بیس ویچ، سیاست خارجی آمریکا را اصولاً بر اساس اندیشه همیلتونی تعریف میکنند. آنها معتقدند هدف آمریکا در سیاست خارجی حفظ سرمایة سرمایه‌داران و نیز باز کردن بازارهاست. متفکران همیلتونی به دنبال اهدافی در سیاست‌گذاری خارجی می‌باشند که بر اساس منافع اقتصادی آمریکا تدوین شده باشد.

این اهداف ممکن است آنان را به حمایت از جنگ نیز وا دارد.

نئومارکسیستها که منتقد اصلی همیلتونی‌ها هستند، جنگ را اصولاً اتفاقی پردرآمد برای افرادی خاص می‌بینند. چارلز بیرد ورود آمریکا به جنگ جهانی اول را به نفع ثروتمندان وال استریت دانست و به خوبی نشان داد در حالی که بسیاری کشته شدند و خسارت زیادی به آمریکائیان وارد آمد، سرمایه‌داران بسیاری در وال استریت به ثروت هنگفتی رسیدند. از این اندیشه برای توجیه وقوع جنگ‌های کره و ویتنام نیز استفاده شده است. بعضی از صاحبنظران معتقدند لزوم استفاده از تسلیحات نوین و نیاز ژاپن به باز شدن بازارهایی مانند ویتنام، با توجه به اینکه کالاهای ژاپنی در آن زمان امکان رقابت جهانی نداشت، آمریکا را وادار به ورود به این جنگ کرد. شاید مهمترین توجیهات برای جنگ 1991 خلیج فارس توسط نئومارکسیست‌ها ارائه شده باشد. به وضوح، دسترسی صدام به نفت کویت علت اصلی حمله آمریکا به عراق بود و نقش شرکت‌های نفتی و تسلیحاتی در حمله آمریکا به عراق کاملاً مشهود بود. اما نکته اصلی در مورد همیلتونی‌ها این است که این افراد برای تحقق منافع اقتصادی ایالات متحده پس از آنکه تمامی راه‌حل‌های دیگر به بن‌بست رسید به جنگ روی می آورند. این در حالی است که نومحافظه‌کاران با اهدافی ویلسونی با حمایت جکسونی‌ها به سیاست‌گذاری خارجی می‌پردازند.

هویت‌ ویلسونی

هویت ویلسونی بیشترین مشکل را برای درک سیاست خارجی آمریکا حتی در بین صاحب‌نظران ایجاد کرده است. بسیاری از آمریکاییها معتقدند آمریکا کشوری خاص در تاریخ بشر میباشد و به این خاطر رسالتی خاص در قبال جهانیان دارد. خاص بودن آمریکا باعث می‌شود آمریکایی‌ها بخواهند ارزش‌های آمریکایی را به سایر نقاط جهان صادر کنند. این مهم در قرن نوزدهم میلادی توسط مبلغان مسیحی آمریکایی در نقاط مختلف جهان اجرا شد. مبلغین پروتستان بنیادگرا تفکر خود را به کشورهایی مانند چین بردند و سعی کردند روش زندگی خود را به آنها بیاموزند. این تفکر بر این اصل بنا گذاشته شده که روش‌های دیگر زندگی یعنی روش‌های غیر آمریکایی غلط هستند. این مسیحیان معتقد بودند که تفکر مسیحیت بنیادگرایانه تنها راه‌ نجات بشر در تمام نقاط جهان است. ویلسون معتقد بود که گسترش دموکراسی و نهادهای بین‌المللی تنها راه پایان دادن به جنگ‌های خانمانسوز بشری است. او معتقد به گسترش نهادهای بین‌المللی و مدنیت در جهان بود. ویلسونی‌ها یکی از رسالت‌های آمریکا را گسترش دموکراسی و آزادی‌های فردی در جهان می‌دانند. گسترش دموکراسی در نقاط مختلف دنیا، حداقل به صورت زبانی، همیشه در سر لوحه سخنان دولتمردان آمریکا قرار داشته است. بیل کلینتون و جرج دبلیو بوش هر دو نشانه‌هایی از تفکر ویلسونی در سیاست خارجی خود داشته‌اند. کلینتون بر گسترش نهادهای بین‌المللی و همچنین گسترش دموکراسی تأکید داشت و جرج بوش با حمله به عراق و طرح خاورمیانه جدید، حداقل به ظاهر قصد گسترش دموکراسی و صدور آن را به خاورمیانه در سر می‌پروزاند.

هویت جکسونی

هویت جکسونی منسوب به جکسون هفتمین رئیس جمهور آمریکا می‌باشد. جکسون که قبل از تصدی مقام ریاست جمهوری یک ژنرال بود، در دوران ریاست جمهوری خود به جنگ‌طلبی مشهور شد. جکسون اولین رئیس جمهوری آمریکا بود که از اهالی 13 ایالت اولیه آمریکا نبود و اصولاً از خواص جامعه محسوب نمی‌شد. او فردی توده‌گرا بود و در میان عامه مردم محبوبیت داشت و بر خلاف رهبران سابق آمریکا از میان خواص و اشراف برنخاسته بود. تفکر جکسونی به این معروف است که در آن به خواص اهمیت داده نمی‌شود و در آن بر حقانیت سیاست‌های آمریکا قویاً تأکید به عمل می‌آید. هواداران این تفکر کار خود را درست و عمل دشمن خود را بسیار کثیف میدانند. آنها معتقدند آمریکا باید از تمام قدرت خود برای شکست دادن دشمن استفاده کند.

این تفکر معتقد به استفاده از قدرت نظامی آمریکاست و اصولاً دنیا را سیاه و سفید می‌بیند و اعتقاد زیادی به استفاده از دیپلماسی در روابط خارجی ندارد. معتقدین به این تفکر همیشه نیازمند دشمن هستند. نومحافظه‌کاران توانستند حمایت جکسونی‌ها را به دست آورند. برای جلب حمایت جکسونی‌ها عدم تکیه ایالات متحده به دیپلماسی و ملاحظات دیپلماتیک، تمایل به استفاده از توانایی‌های نظامی، خوب نشان دادن سیاست‌های آمریکا و پلید نشان دادن دشمنان ایالات متحده و قدرتمند و سلطه‌گر نشان دادن ایالات متحده کافی بود. جکسونی‌ها با ظرفیت‌های دیپلماتیک دوران کلینتون میانه خوبی نداشتند. جکسونی‌ها نیاز به دشمن دارند و معتقدند رسالت آمریکا دفاع از ارزش‌های درستی است که همواره پرچم‌دار آنها بوده است.

انتقادات محافظه کاران

گروه بیکر متشکل از جمهوری‌خواهانی بود که عمدتاً از اعضای دولت بوش پدر بودند. اعضای دولت بوش پدر به لحاظ تفکر مشابهت‌های بیشتری با دموکرات‌های میانه‌رو در مقایسه با نومحافظه‌کاران جمهوری‌خواه دارند. همان‌گونه که گفته شد دموکرات‌های این گروه نیز همگی میانه‌رو و بسیاری از آنان عضو دولت کلینتون بودند. از دیدگاه نومحافظه‌کاران، دولت‌های بوش پدر و کلینتون هر دو به سبب احتیاط بیش از حد و عدم برخورد مناسب با دشمنان آمریکا قابل سرزنش می‌باشند. عقب‌نشینی از سومالی در دولت کلینتون و برخورد تند دولت بوش پدر با اسرائیل را می‌توان از رفتارهای سزاوار سرزنش از دیدگاه نومحافظه‌کاران دانست. عدم اشغال عراق توسط دولت بوش پدر از نظر بسیاری از نومحافظه‌کاران نشانه ضعف این دولت بود.

علت اصلی انتقاداتی که نسبت به گزارش گروه بیکر از سوی نومحافظه‌کاران وارد شده است، تفکر متفاوت نومحافظه‌کاران با اعضای این گروه می‌باشد. نومحافظه‌کاران با اتکا به جکسونی‌ها، اهدافی ویلسونی را تعقیب می‌کنند، در حالی که اعضای گروه بیکر پایبند به اهداف همیلتونی می‌باشند و اعتقاد به تدوین سیاست خارجی توسط خواص را دارند. نومحافظه کاران اعتقاد چندانی به دیپلماسی و نرمش سیاسی در مقابل دشمنان ندارند. آنان برای نیل به اهداف خود مناقشات آمریکا با دشمنان را نبرد نیکی و پلیدی جلوه می دهند و معتقدند که برای رسیدن به اهداف کلان باید سیاست‌گذاری خارجی را در افکار عمومی مطرح کنند. این در حالی است که همفکران بیکر اهداف آمریکا را درمنافع اقتصادی می بینند و معتقدند مسائلی مانند سیاست گذاری خارجی که از پیچیدگی زیادی برخوردار است باید توسط خواص طرح ریزی و به اجرا گذاشته شود.

واکنش‌ها

یک روز پس از شکست جمهوری خواهان در انتخابات کنگره، بوش رئیس جمهور آمریکا در کنفرانس خبری خود با اتکای متعدد به گزارش در دست تهیه گروه بیکر آن را گزینه خوبی برای برون رفت از وضعیت فعلی عراق معرفی کرد. اما طی مدت زمان کوتاهی که از انتخابات تا انتشار گزارش بیکر گذشت، بوش به طور کامل تغییر موضع داد. او از امتناع کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس سنا از رأی دادن به جان بولتون انتقاد کرد و البته به ناچار استعفای او را پذیرفت. بوش از پنتاگون و وزارت امور خارجه خواست که گزارش‌های دیگری را نیز در مورد عراق تنظیم کنند که برای او گزینه‌های دیگری به غیر از پیشنهادهای گروه بیکر و همیلتون فراهم شود. هنوز مشخص نیست که بوش در مورد پیشنهادهای گروه بیکر چه موضعی را اتخاذ خواهد کرد. اما مشخص است که وزارت امور خارجه با بسیاری از این پیشنهادها مشکل دارد. مذاکره با ایران و سوریه از دیدگاه وزارت امور خارجه راه حل مناسبی ارزیابی نمی شود. فشار آوردن بر اسرائیل برای از سر گرفتن فرآیند صلح خاورمیانه از دیگر پیشنهادهای مشکل ساز از دیدگاه نومحافظه‌کاران و وزارت امور خارجه می باشد. تعیین مدت زمان پانزده ماهه برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق دیگر پیشنهاد کلیدی گزارش بیکر است که در نزد نومحافظه کاران به معنی تسلیم و قبول شکست است.

گروه بیکر اهداف بسیار عملگرایانه‌تر و محدودتری در مقایسه با نومحافظه‌کاران در عراق دنبال می‌کند. این گروه موفقیت آمریکا در عراق را در تحقق عراقی یکپارچه که بتواند از خود دفاع کند و بر سرنوشت خود حاکم باشد می‌داند. حال آنکه نومحافظه‌کاران و موفقیت را در تحقق دموکراسی در عراق که بتواند الگویی در خاورمیانه برای دستیابی به دگردیسی در منطقه بر اساس حاکمیت دموکراسی و حقوق بشر باشد، ارزیابی می کنند. نومحافظه‌کاران گوی سبقت را از یکدیگر در محکوم کردن گزارش بیکر ربوده‌اند. موسسه آمریکایی اینترپرایز که مرکز تحقیقاتی اصلی نومحافظه‌کاران است، حملات خود را به این گزارش قبل از انتشار آن آغاز کرده بود. افرادی نظیر دیوید فرام که عضو موسسه آمریکایی اینترپرایز است پیش از انتشار این گزارش به شدت از بیکر و همکارانش انتقاد کرده بود. پس از انتشار این گزارش، ریچارد پرل یکی از معروفترین صاحب‌نظران نومحافظه‌کار در مقاله‌ای در روزنامه معتبر و راستگرای وال استریت ژورنال در 9 دسامبر این گزارش را تسلیم در مقابل دشمنان دانست. راش لیبا، تحلیل‌گر تندرو و با نفوذ رادیویی، این گزارش را احمقانه دانست. شبکه فاکس‌نیوز که سخنگوی نومحافظه‌کاران است نیز با برداشتی منتقدانه این گزارش را ارزیابی کرد. ریک سنتورم سناتوری که در انتخابات امسال شکست خورد نیز این گزارش را تسلیم در مقابل دشمنان ارزیابی کرد.

این گزارش در آغاز شدن رقابت زودهنگام ریاست جمهوری نیز بی‌اثر نبود. جان مک کین، نامزد پیشرو در حزب جمهوری خواه که گزینه اول نومحافظه‌کاران است، این گزارش را ضعیف ارزیابی کرد چرا که از دیدگاه وی در این گزارش راه حلی برای پیروزی ارائه نمی‌شود. جان مکین خواهان افزایش نیروهای آمریکا در عراق برای برون رفت از وضعیت فعلی است. دموکرات‌ها عموماً نسبت به این گزارش‌نگرشی مثبت دارند و خواهان اجرای مفاد آن هستند. مشخص است که نومحافظه‌کاران با استفاده از حامیان خود در دولت مانند دیک چینی و کاندولیزا رایس، سعی در بی اثر کردن گزارش بیکر دارند. آنان در دراز مدت امیدوار به پیروزی جان مک‌کین در انتخابات آتی هستند.