درآمدی بر مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

Print E-mail
سید جواد طاهایی
21 October 2008

خلاصه

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ریشه در فرهنگ، تمدن و تاریخ ایران و نیز تعالیم دینی دارد و لاجرم سیاست خارجی آن نیز در هر دوره‌ای، از ابعاد و شاخص‌های متعدد تمدنی، فرهنگی، دینی و تاریخی برخوردار می‌باشد که ضرورتاً باید درک شوند. این ضرورت زمانی بیشتر می‌شود که بخواهیم علاوه بر تأثیرات ابعاد و شاخص‌های فوق بر سیاست خارجی، اثر ماندگار ناشی از ظهور انقلاب پردامنه اسلامی، آرمان‌ها و تجربیات خاص سیاسی و نیز پیامدهای ژرف آن بر سیاست ایران، منطقه و جهان را نیز درک کنیم. علاوه بر این، تأثیرات متقابل متغیرهای جهانی و منطقه‌ای بر سیاست خارجی ایران نیز شایان تأمل است، چه اینکه تحولات منطقه و جهان نیز بر سیاست خارجی ایران تأثیرگذارست. در واقع، فراز و نشیب‌ها و تجربیات، به ویژه در سه دهه گذشته سیاست خارجی ایران، آن قدر گسترده، متفاوت و معنی‌دار می‌باشد که تجزیه و تحلیل علمی و تأملات نظری درباره آن را ضروری می‌سازد.

بدین ترتیب، بدون تردید می‌توان از اهمیت حوزه پژوهشی مبانی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی سخن به میان آورد؛ چه اینکه این حوزه دارای ژرفا، ثبات، استمرار و اهمیتی منحصر به فرد است. مبحث مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی شامل پژوهش‌هایی درخصوص مبانی اسلامی، ایرانی (بنیادهای کهن ملی) و مدرن این سیاست خارجی است و همچنین شامل تجربه‌های اساسی فکری – سیاسی ناشی از ظهور انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری ویژه آن و سپس نحوه استمرار و تکامل آن می‌باشد. بنابراین، می‌توان گفت حوزه مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی از موضوعات بکر، متعدد و وسیعی جهت تحقیق و پژوهش برخوردار است که می‌تواند طیف گسترده‌ای از مطالعات روان‌شناختی، فلسفی، تاریخی و مردم‌شناختی را در برگیرد.

کتابی که هم‌اینک تقدیم جامعه علمی کشور می‌شود از یک دیدگاه فلسفی خاص به شرایط اساسی و حوزه‌های بنیادین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداخته و حاوی تبیین‌ها، ستایش‌ها، انتقادات و راهکارهایی نظری براساس همان دیدگاه است؛ دیدگاهی که به ظهور شرایط بی‌سابقه و ناگزیر ناشی از انقلاب اسلامی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (شرایط اگزیستانسیالیستی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی) می‌پردازد. همین محتوا، دو فصل اصلی کتاب را نیز شکل داده است: آزادی و محدودیت. در فصل آزادی، از موضوعاتی سخن می‌رود که جلوه‌های آزادی (تمایل به استعلا) به شمار می‌روند: آرمان‌گرایی رو به گسترش انقلاب اسلامی، تأسیس‌گرایی‌ها و به ویژه تأسیس دولت جمهوری اسلامی و ظهور گرایش‌های جدید در دیپلماسی ایران.

در فصل محدودیت نیز از انواع موانع ساختاری، فکری و سیاسی و انواع مقاومت‌های درونی و بیرونی در برابر جریان یافتن اصل آزادی سخن می‌رود. مجموعاً، در این کتاب چنین استدلال می‌شود که به شیوه‌های متفاوت و در صحنه‌ها و اشکال مختلف، دو اصل آزادی و محدودیت با کناکنش‌‌های خود، سازنده مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی و راقم تاریخ جدید آن بوده و خواهند بود. شایسته بود که در سه دهه گذشته درباره مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، با توجه به برخی ویژگی‌های منحصر به فرد آن، پژوهش‌های بیشتری صورت می‌گرفت تا ادبیات مبسوط و غنی‌تری دردسترس سیاستگذاران و جامعه علمی کشور قرار گیرد. ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی خود، به طور دائم با جهان خارج در تعامل است و به همین دلیل ضروری است سیاست خارجی ایران در ابعاد مختلف تبیین شود تا با معرفی بهتر مبانی و ابعاد نظری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، زمینه‌های فهم بیشتر آن برای جهانیان فراهم شود. لذا این کتاب می‌تواند مقدمه‌ای برای این کار بزرگ تلقی شود.