اهمیت :

برگزاری انتخابات شوراها در هفته های اخیر در بحرین (9 مه)، دومین گام در جهت رشد دموکراسی در این کشور است. بسیاری از مردم بحرین این انتخابات را تمرینی برای انتخابات پارلمانی که قرار است در ماه اکتبر برگزار شود، تلقی می کنند. نکته حائز اهمیت حضور و مشارکت گستردة طبقه زنان در این انتخابات است. هر چند آنها موفق به کسب حتی یک کرسی در این انتخابات نشدند، اما در واقع بحرین اولین کشور حوزة خلیج فارس است که زنان در آن هم حق شرکت در انتخابات وهم حق نامزد شدن در مجلس را دارا می باشند. چنین مدلی می تواند به صورت الگویی برای سایر کشورهای عربی حوزة خلیج فارس در آید. برگزاری انتخابات اخیر در بحرین بعد از کویت تحولی در شکل گیری دموکراسی در منطقه به حساب می آید.

تحلیل :

روند شکل گیری گام اول دموکراسی

الف – انقلاب اسلامی ایران ، نقطه شروع روند آزادسازی سیاسی :

هر چند سابقه جنبش ها و فعالیت های سیاسی در بحرین به سال های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برمی گردد، اما بروز انقلاب در ایران را باید منشأ تحولات ودگرگونی های جدید سیاسی در بحرین به حساب آورد. باتوجه به نارضایتی های شیعیان از حاکمان سنی بحرین تاثیر فوری انقلاب اسلامی بر جامعه شیعیان این کشور (70 درصد) به سرعت نمایان گردید و انقلاب اسلامی به نوعی الهام بخش مواردی از اعتراضات عمومی در طول دهة 1980 و 1990 در بحرین گردید که در نهایت به روند آزادسازی سیاسی در این کشور کمک شایانی کرد.

ب – روند آزادسازی سیاسی در سطح جهان عرب :

همچنین آزادسازی سیاسی در بحرین یکی از حلقه های آزادسازی سیاسی در جهان عرب است که در طول سال های اخیر صورت گرفته است. “ شیخ حمد بن عیسی آل خلیفه” امیر بحرین که بعداز فوت پدرش در مارس 1999 به قدرت رسید، بر اثر فشارهای داخلی و خارجی تمایلاتی مبنی بر انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی از خود نشان داده است. در اولین اقدام در فوریه 2001، امیربحرین دستور همه پرسی “ منشور جدید ملی” را صادر کرد. در این منشور مواردی همچون برقراری انتخابات آزاد مجلس، گسترش آزادی های شخصی، برخورداری شهروندان از حقوق برابر، استقلال قوه قضائیه و در نهایت اجازة فعالیت اجتماعی بیشتر وحق رأی و شرکت زنان در انتخابات مجلس گنجانده شده است. اقدامات فوری دولت نیز شامل حذف “ دادگاه امنیتی حکومتی” و “ قوانین ویژة امنیتی” بود که بعد از ناآرامی های داخلی در سال 1995، برقرار شده بودند.

بررسی دلایل آزاد سازی سیاسی در بحرین

در این زمینه عوامل چندی در سطوح مختلف داخلی، منطقه ای و بین المللی قابل بررسی وتجزیه و تحلیل می باشند :

1- عوامل داخلی ؛

الف – فشارهای داخلی طبقه متوسط و شیعیان :

در درجة اول فشارهای طبقه متوسط و پایین جامعه که اکثریت آنها شیعیان را تشکیل می دهند، گام موثری در زمینه این آزادسازی سیاسی بوده است. این اکثریت برای سالیان دراز از رفتار تبعیض آمیز حاکمان سنی کشور وعدم برخورداری از حقوق سیاسی، اقتصادی واجتماعی رنج می برند و همواره خواهان برخورداری از حقوق اجتماعی و سیاسی برابر و خصوصاً وضعیت اقتصادی مساعدتری هستند. در طول سال های اخیر، هسته های اصلی ناآرامی و نارضایتی در اجتماع شیعیان بحرین شکل گرفته ومنجر به شورش های خیابانی و دستگیری تعداد زیادی از آنها شد. تداوم این امر در طول دهة 1990 در چندین نوبت منجر به افزایش تنش های سیاسی جامعه بحرین گردید. به همین دلیل اولین اقدام امیر جدید بحرین، معطوف به رفع محدودیت های سیاسی و تبعیض در درون جامعه شد که تبلور آن به صورت تدوین “ منشور ملی جدید” نمایان گردید و در همه پرسی 14 و 15 نوامبر 2001 به تصویب اکثریت مردم بحرین (98 درصد) رسید. یکی از مهمترین اصول این منشور، احیای انتخابات آزاد براساس قانون است. همچنین در این منشور آمده که “همه شهروندان در برابر قانون مساوی هستند” و “ هرگونه تبعیض در زمینه هایی همچون جنسیت، اصل و نسب، زبان و مذهب” نفی شده است . “ هیچکس و در هیچ زمینه ای نباید مورد اذیت و آزار اخلاقی یا فیزیکی تحت هر شرایطی قرار گیرد”. استراق سمع به هر شکلی ممنوع است، مگر در موارد مهم امنیتی، آن هم با اجازه دادگاه ها. تاسیس هرگونه انجمن خصوصی، علمی ، فرهنگی وحرفه ای آزاد است و تمامی شهروندان از حق بیان عقاید خود به صورت گفتاری و نوشتاری برخوردارند.

ب – روی کار آمدن قشر جوان و جدیدی از نخبگان سیاسی :

از دیگر عوامل تاثیرگذار داخلی می توان به روی کار آمدن قشر جدیدی از نخبگان سیاسی در بحرین و تلاش آنها برای گذار به جامعه ای بازتر اشاره کرد. در حال حاضر قشر جدیدی از نخبگان سیاسی در مسند قدرت قرار گرفته اند که به خواسته های عمومی برای انجام اصلاحات توجه بیشتری می کنند. از اولویت های این قشر حاکم می توان به تلاش آنها برای تقویت بخش خصوصی، مبارزه با فساد، کاهش بوروکراسی دولتی، تلاش در جهت استقلال قوة قضائیه و تقویت جامعه مدنی اشاره کرد. این قشر جدید برای حفظ مشروعیت حکومت و تطبیق آن با شرایط جدید، با آزادسازی زندانیان سیاسی، تأکید بر اصلاحات سیاسی واقتصادی، مشارکت پذیری ، پاسخگویی و رعایت حقوق شهروندی سعی دارند تا به تقاضاهای گستردة مردم پاسخ دهند.

2- عوامل تأثیرگذار منطقه ای

الف – جنگ خلیج فارس و مسئله عدم مشروعیت کشورهای حوزة خلیج فارس :

روند آزاد سازی سیاسی در منطقه، با حملة عراق به کویت و بروز جنگ خلیج فارس آغاز شد و به دنبال خود موج وسیعی از تغییرات سیاسی، اقتصادی واجتماعی را به همراه آورد. ضرورت این تغییرات از عوامل عینی، همچون هزینه عظیم جنگ و حضور گستردة نظامیان خارجی و نیز نوسان قیمت نفت در بازارهای جهانی ناشی می شد. انعکاس اخبار جنگ، موجب ارتقای سطح آگاهی سیاسی مردم وافزایش خواسته ها وتوقعات سیاسی آنها شد. جنگ خلیج فارس عجز و ناتوانی نخبگان حاکم بر منطقه در دفاع از تمامیت ارضی کشورهایشان را به اثبات رساند و بر وابستگی آنها به غرب و به خصوص ایالات متحده، صحه گذاشت. نتیجة تحولات فوق زیر سؤال رفتن مشروعیت حکومت های منطقه از جمله بحرین بود که در چندین مرحله منجر به اعطای آزادی های سیاسی به طبقات مختلف جامعه گردید.

ب – رشد و گسترش اشکال ارتباطات :

یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار منطقه ای رشد و گسترش کانال های ماهواره ای، به خصوص شبکه های عربی زبان عربستان، قطر، مصر، لبنان ودوبی و تاثیرات انکارناپذیر آنها بر رشد آگاهی های مردم وخصوصاً رفتار حکومت های منطقه می باشد. از جمله مهمترین این شبکه ها می توان به MBC (عربستان)، LBC (لبنان)، ANN(سوریه)، Orbit (عربستان) ، ESC (مصر) و مهمتر از همه شبکه ماهواره ای الجزیره (قطر) اشاره کرد. در میان شبکه های فوق، دو کانال MBC و الجزیره تأثیرات شگرفی بر رفتار حکومت ها و طرز تفکر ملت های منطقه داشته اند. در حال حاضر موقعیت تأثیرگذاری شبکه تلویزیونی الجزیره منحصر بفرداست. این شبکه به دلیل پخش برنامه های انتقادی مورد سوء ظن بسیاری از حکومت های عربی قرار دارد و آنها از آن به عنوان شبکه طرفدار اسلام گراها، طرفدار عراق، طرفدار آمریکا و شبکه ای برای عادی سازی روابط با اسرائیل یاد می کنند و آن را یک BBC عربی می دانند. در صورتی که این شبکه در جریان حمله آمریکا به افغانستان و جنایات اخیر شارون در فلسطین به گونه ای عمل کرد که شدیداً مورد مخالفت آمریکا قرار گرفتیم. جدا از تأثیرگذاری شبکه های ماهواره‏ای، می توان به رشد و گسترش سایر اشکال ارتباطات در سطح منطقه، از جمله اینترنت و سایر رسانه های ارتباط جمعی اشاره کرد که در این روند تأثیرگذار بوده اند.

3- عوامل تأثیرگذار بین المللی

الف – روند رو به رشد دموکراسی در سطح جهانی :

در درجة اول روند رو به رشد دموکراسی در سطح جهانی حائز اهمیت است. در جهان امروز وجود دموکراسی و آزادی در یک کشور، هستة مرکزی حیات سیاسی و حقوقی انسان ها را تشکیل می دهد و یکی از مهمترین شاخص های پیشرفت جوامع انسانی به حساب می آید. به همین دلیل تقریباً تمامی نظام های سیاسی جهان به نوعی مدعی پیروی از اصول دموکراسی و آزادی هستندو نام آن را برخود می نهند. هر چند میان عنوان، گفتار و کردار آنها تفاوت های زیادی وجود دارد، اما وجود چنین حکومتی، حتی به ظاهر، به حیات سیاسی نظام های نوعی مشروعیت داخلی و بین المللی می بخشد. حکومت بحرین نیز در همین راستا سعی در اعطای آزادی های سیاسی و حفظ حداقل استانداردهای دموکراسی در یک کشور را دارد.

ب – روند جهانی شدن :

از سوی دیگر روند رو به گسترش “ جهانی شدن” و حرکت کشورها برای همسو شدن با این روند، خصوصاً در ابعاد اقتصادی، یکی دیگر از دلایل آزادسازی سیاسی در بحرین می باشد. در طی دهة اخیر مشکلات کشورهای عربی در جهت ادغام در اقتصاد جهانی و جذب سرمایه گذاری های خارجی، بسیاری از رهبران کشورهای عربی را وادار کرده تا درهای کشور را به سوی اقتصاد جهانی و کشورهای غربی باز کنند. در واقع، تحت فشارهای شدید جامعة بین المللی، برخی از حکومت های عربی منطقه مجبور شده اند تا از کنترل سخت و همه جانبة سیاسی بر جوامع خود بکاهند و به روند آزادسازی سیاسی و اجتماعی را تسریع کنند. در حال حاضر موسسات مالی جهانی، همچون بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سایر جوامع اقتصادی بین المللی و همچنین کشورهای اروپایی، ایالات متحده و ژاپن و در نهایت سایر بازیگران بین المللی همچون سازمان های غیر دولتی (NGOs) که اغلب کمک های اقتصادی و مالی در اختیار کشورهای عربی قرار می دهند، خواستار برقراری یک سیستم باز سیاسی، اقتصادی در این کشورها می باشند. اقدامات اخیر دولت بحرین در جهت دستیابی آسان تر به اهداف اقتصادی و ادغام در روند اقتصادی جهانی شدن می باشد. امیر بحرین در جایی اعلام می کند :

“ دنیا در حال تغییر است و ما نیز باید خود را با تغییرات جدید تطبیق دهیم.”

نتیجه گیری :

1- محور اصلی آزادسازی سیاسی در بحرین را شیعیان این کشور تشکیل می دهند.

2- برگزاری انتخابات شوراها در هفته های اخیر در بحرین گام دیگری در جهت گسترش دموکراسی در این کشور و همچنین منطقه خلیج فارس است.

3- باز شدن فضای سیاسی بحرین هر چند ممکن است در کوتاه مدت تا زمان پیدایش نیروهای جدید سیاسی و به مبارزه طلبیدن نیروهای قدیمی و بافت سنتی جامعه موجب بی ثباتی در این کشور شود، اما به زعم رهبران فعلی این کشور تنها راه اصلاح نهایی و برقراری ثبات بلندمدت در بحرین به حساب می آید.

4- مدل دموکراسی در بحرین که حق و حقوق زیادی برای طبقه زنان و آزادی عمل آنها در جهت مشارکت در مسایل سیاسی، و اجتماعی مورد توجه قرار داده است، می تواند به سایر کشورهای عربی منطقه تسری پیدا کند.

5- استقبال جمهوری اسلامی ایران از گام دوم دموکراسی در بحرین در واقع برقراری ارتباط و نزدیکی با حکومت هایی می باشد که خاستگاه مردمی بیشتری دارند، این امر در مورد بحرین حائز اهمیت بیشتری است. به دلیل سابقه تاریخی اختلافات ارضی و بی‏اعتمادی سنتی حاکمان بحرین نسبت به اهداف جمهوری اسلامی ایران، نزدیکی ملت های دو کشور، افزایش تحرک های سیاسی در سطح مجالس مقننه و نهادهای مردمی، فرصت مناسبی را فراهم می سازد تا از سوء تفاهمات گذشته کاسته شود.