در میان هیاهوی پیروزی دیپلماتیک واشنگتن در خصوص اعمال فشارهای بیشتر و تحریم‌های جدید علیه ایران در شورای امینت سازمان ملل متحد، ضروری است که این تحریم‌ها از چشم انداز گسترده‌تر منطقه‌ای و امنیت بین‌المللی مورد بررسی قرار گیرد.
هر چند که از ابتدا کاملاً مشخص بود که این تحریم ها در متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران راه به جایی نخواهند برد..معهذا سه دیدگاه در خصوص ضرورت اعمال این تحریم‌ها وجود داشته است.
1-      برخی بر این باورند که این تحریم‌ها وسیله‌ای برای بازگرداندن ایران به میز مذاکره است.
2-      گروهی دیگر، تحریم های جدید آمریکا را مقدمه¬ای برای اقدام نظامی علیه ایران می‌دانند.
3-      گروه سوم نیز بر این باورند که برنامه هسته‌ای ایران حاصل اجتناب ناپذیر فرآیند موجود و تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته‌ای است. از اینرو تحریم‌ها علیه ایران بخشی از سیاست کلان  "مهار ایران  "   به مانند سیاست مهار شوروی سابق تلقی می گردد.
بطور خلاصه و علیرغم انگیزه هائی که در مورد تحریم ایران وجود دارد اتخاذ تحریم‌های جدید شورای امینت سازمان ملل متحد و تحریم‌های تکمیلی اتخاذ شده توسط آمریکا و متحدینش، برای آمریکا و اروپا و همچینن برای منطقه، درحالی که آمریکا قصد خروج نیروهایش را از عراق و افغانستان دارد، سیاست نادرستی است. علاوه براین، تحریم‌ نفتی ایران در درازمدت مانع از سرمایه‌گذاری در بخش نفت ایران می‌شود و تأثیرات منفی در آینده بازار بین‌المللی نفت بر جای خواهد گذاشت.
 قطعنامه چهارم شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران در 9 ژوئن 2010 تصویب شد. تحریم‌های وضع شده در این قطعنامه شامل، کنترل شدید مالی، متوقف کردن گسترش برنامه تسلیحاتی، ممنوعیت سرمایه گذاری در 36 شرکت و متوقف کردن سفرهای تعدادی ازاشخاص می¬شود. اما تا آنجا که به واشنگتن مربوط می‌شد، رأی سازمان ملل متحد تنها اولین قدم در تلاشی وسیع‌تر برای وضع مجازات‌های یکجانبه بود. مقامات آمریکایی در پشت صحنه یک رشته ديدارها با مقامات کشورهای اروپایی و سایرکشورها مانند استرالیا و ژاپن، برای اجرای طرح ونقشه استراتژیک خود، برگزارکردند. اتحادیه اروپا نیزبا سیاستهای آمریکا در زمینه وضع تحریم‌های شدیدتر علیه ایران کاملاً همسو بود و یک روز بعد از اتخاذ تحریم‌های وزارت خزانه‌داری آمریکا با وضع تحریم‌ها علیه بانک‌ها و شرکت‌ها و اعضای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، موافقت کرد. قطعنامه سازمان ملل متحد، برای اولین بار عملا میان درآمدهای بخش انرژی و گسترش سلاح‌های هسته‌ای پیوند ایجاد کرد. پیوند بخش انرژی به موضوع گسترش سلاح هسته‌ای، هدفی بود که آمریکا از مدتی پیش در پی تحقق آن بود. از اینرو پس از صدور قطعنامه چهارم شورای امنیت سازمان ملل متحد کنگره  آمریکا  در قالب وضع تحریم‌های شدیدتر، محدودیت‌های بیشتری را علیه کلیه¬ شرکت‌های خارجی اعمال کرد که با ایران معامله می‌کنند.
ظاهراً دولت اوباما، آماده بود که هزینه لازم را برای جلب توافق روسیه و چین جهت تصویب قطعنامه اخیر سازمان ملل متحد علیه ایران بپردازد.در این زمینه به نظر می‌رسد که یک توافق ضمنی میان آمریکا و کشورهای دیگر صورت گرفته بود مبنی براین که آمریکا صرفا در چارجوب اقدامات جند جانبه عمل کند و تحریم‌های بیشتری علیه ایران اتخاذ نکند. این امر هنگامی آشکار شد که روسیه از اتخاذ تحریم‌های یک جانبه امریکا که شرکت‌های خارجی طرف معامله با ایران را از بازار آمریکا محروم می‌کرد به شدت انتقاد کرد. روسیه هشدار داد که در برابر هرگونه تحریم های اضافی که بر شرکت‌ها و افراد در روسیه اثر بگذارد، واکنش نشان خواهد داد.
چين نيز به تحریم‌های يكجانبه توسط آمریکا واكنش نشان داد. چین در حال حاضر بزرگترین شریک تجاری ایران است و از اين حیث گوی سبقت را از آلمان ربوده است. همچنین چین به شدت به واردات نفت ایران وابسته است. در خصوص تحریم های یک جانبه  چین  رسما اعلام داشت که  «کشورها به جای اینکه این تحریم‌ها را گسترش دهند، باید به طور جامع و به درستی تحریم‌های سازمان ملل متحد را اجرا کنند.». بر اساس واکنش های مزبور می توان نتیجه گرفت که اگر براساس قوانین وضع شده در آمریکا شرکت‌های چینی به دلیل همکاری با ایران در خصوص فروش بنزین مجازات شوند، ممکن است روابط آمریکا با چین رو به وخامت بگذارد. به همین ترتیب، در صورتی که چین به سرمایه‌گذاری‌های گسترده خود در صنعت نفت ایران ادامه دهد و واشنگتن اقدام به مجازات شرکت‌های چینی کند، تنش بین آمریکا و چین محتمل خواهد بود.
از سوی دیگر اعمال تحریم‌های یک جانبه واشنگتن علیه ایران می‌تواند بر روابط متحدین سنتی آمریکا از جمله برزیل و ترکیه تأثیر منفی بگذارد. زیرا هنگامی که نشانه‌هایی ظهور کرد مبنی بر این که ترکیه و برزیل ممکن است از طرق مسالمت‌آمیز به اهدافی دست یابند که از طریق تهدید و تحریم از سوی آمریکا و قدرت‌های دیگر علیه ایران عملی نشده، واشنگتن خشمگین شد و برای تصویب قطعنامه در شورای امنیت تعجیل کرد. علاوه بر این، در ایالات متحده آمریکا نیز شرکت‌های عمده آمریکایی از گسترش قانون 1996 کنگره مبنی بر مجازات شرکت‌های خارجی که در صنعت نفت ایران سرمایه‌گذاری کنند، نگرانی خود را ابراز داشته‌اند.
اگر چه آمریکا به دلیل انکه شرکت‌های آمریکایی پیش¬ از این نیز از سرمایه‌گذاری در ایران منع شده بودند تنها قدرت عمده‌ای است که منافع اقتصادی‌اش به طور مستقیم از تشدید تحریم‌های بین‌المللی متأثر نمی‌شود، ، اما تصور می‌رود که با توجه به مقرراتی که تجارت شرکت‌های اروپایی، روسیه و یا چین را با ایران منع کرده است، فروش جهانی آنها در این میان لطمه ببیند. گروه‌های تجاری بزرگ در آمریکا به خصوص در بخش نفت مانند شرکت آکسون اعلام داشته‌اند که تحریم‌های شدید علیه ایران ممکن است 25 میلیارد دلاربرای صادرات آمریکا هزینه داشته باشد.
رهبران اروپایی نیز با علم به اینکه در حال حاضر، زیر ساخت‌های انرژی ایران به سرمایه‌گذاری نیاز دارند، تصمیم به اتخاذ تدابیر سخت‌گیرانه جدیدی گرفتند که شامل ممنوعیت انتقال تکنولوژی پالایش ، و تبدیل گاز طبیعی به مایع می‌شود. این تصمیمی نادرست از سوی کشورهای اروپایی است زیرا انها مدتی است که برای قطع وابستگی شدید به منابع انرژی روسیه درصدد یافتن گزینه های دیگری برای تامین انرژی خود و رهائی از انحصار روسیه می‌باشند.  در واقع، این تنها ایران است که با در اختيار داشتن منابع کافی توان برآورده کردن نیازهای اتی انرژی اروپا را دارا است. از سوی دیگر، اروپایی‌ها که روابط تاریخی و تجاری قوی با ایران دارند به دو دليل از اعمال تحريم‌ها عليه ايران نگران هستند؛ نخست، نگران این هستند که چین از خلاء موجود در زمینه انتقال فن¬آوری یا سرمایه¬گذاری در ایران بهره‌برداری کند و جای خالی  انها را پر کند. دوم نگران این هستند که ممکن است دیگر هرگز نتوانند سهم سنتی خود را در بازار روبه گسترش ایران باز یابند.
از تبعات دیگر تحریمهای ایران می توان به تشدید تهدیدات صلح و امنیت منطقه از جمله در سه كشور عراق، افغانستان و پاکستان اشاره کرد. سه کشوری که با بحران، بی‌ثباتی، حملات روزانه تروریستی و درگیری های داخلی مواجه هستند. به عبارتی، تحریم‌های جدید علیه ایران می‌تواند نقش فعال و سازنده ایران را برای کاهش تنش و همچنين برقراری ثبات در این منطقه¬ بحران زده تحت تاثیر قرار دهد.
برای مثال در بخش نفت و گاز، روابط ایران وعراق به صورت مثبت و سازنده ای در حال پیشرفت می باشد. قرارداد اخیر خط لوله گاز با پاکستان نیز انرژی مورد نیاز برای تولید برق در ان کشور را فراهم خواهد نمود.
این توافقات را می‌توان بمنزله گام هائی در جهت بهبود سطح زندگی در این کشورها و درچارچوب برنامه ای برای استقرار صلح و ثبات در منطقه تلقی کرد. بنابراین، هر تلاشی در چارچوب تحریم‌ها برای جلوگیری از این اقدامات، دلیل دیگری برای اثبات نادرست بودن اجرای تحریم‌ها است. علاوه براین با توجه به موقعیت حساس و بی‌ثبات منطقه خلیج فارس، هر گونه اقدام تحریک‌آمیزی به نام اجرای تحریم‌ها علیه ایران، می‌تواند منجر به منازعه ای گسترده شود. شایان ذکر است که بروز جنگ  در سال 1941 در اقیانوس آرام به دنبال تحریم عرضه سوخت به ژاپن از سوی آمریکا اتفاق افتاد.
نکات فوق تأکیدی براین مدعا است که اعمال تحریم علیه ایران سیاست نادرستی است که از جمله میتواند به منازعه‌ای گسترده و فرا منطقه ای منجر شود. بنابراین، دولت اوباما می¬بایستی سیاست دوران بوش مبنی بر بهره‌برداری از مسئله هسته‌ای برای منزوی کردن ایران را رها کند  و بجای تداوم سیاست تقابل در صدد ایجاد تفاهم و جلب کمک و همکاری ایران برای برقراري صلح و امنیت در منطقه بر آید.