ایران و هند در شرایط جدید

Print E-mail
محسن شریعتی‌نیا
15 June 2011

اقدام اخیر بانک مرکزی هند در محدود کردن معاملات پولی ایران و هند، بار دیگر روابط دو کشور را در کانون توجهات رسانه‌ها قرار داد. این اقدام روابط دو کشور را به گونه‌ای آشکار تحت تاثیر قرار داد و گمانه‌های زیادی در مورد آن مطرح کرد. آیا این اقدام در تداوم یک روند صورت گرفته یا اتفاقی مقطعی در سیر روابط دو کشور است؟ آیا روابط ایران و هند وارد دوران جدیدی شده است؟ مختصات این دوران چیست؟ بازیگران ثالث در روابط دو کشور چه نقشی ایفا می‌کند؟ و... این‌ها پرسش‌هایی است که به بهانه این تحول، در این گزارش در پی ارائه به پاسخی به آنها برخواهیم آمد.

روند تحول در روابط ایران و هند

روابط ایران و هند سابقه تاریخی درازی دارد؛ به گونه‌اي كه مي‌توان تعامل دو ملت را به قدمت تاريخ دانست. در دوران مدرن، گرچه ايران و هند رو به زوال رفته و دستخوش استعمار شدند-هرچند ایران هیچ‌گاه رسماً مستعمره نشد- اما پيوندهاي فرهنگي دو ملت تاحدودي برقرار ماند. دوران پس از استقلال هند، شروعي جديد در روابط دو كشور بوده است. در اين دوران عوامل و متغيرهاي جديدي در روابط دو كشور نقش آفرين شدند كه پرداختن به آنها در اين بحث نمي‌گنجد.

در دوران پس از انقلاب نیز این روابط تحولات مهمی به خود دیده است. در این دوران تا پایان جنگ ایران و عراق و مهم‌تر از آن پایان جنگ سرد و تغییر محیط بین‌المللی، روابط دو کشور محدود بود. اما در دوران پسا جنگ سرد، این روابط به سرعت رو به رشد و توسعه گذاشت. در این دوران مقامات دو کشور دیدارهای متعددی را با یکدیگر صورت دادند و بازدیدهایی در سطح سران از پایتخت‌های یکدیگر به عمل آوردند. نقطه اوج روابط دو کشور در دوران پسا جنگ سرد، در سال‌های ابتدایی هزاره جدید بود. در این مقطع و در سال‌های 2001 و 2003، دو اعلامیۀ تهران و دهلی‌نو را دو کشور منتشر کردند که افق‌های جدیدی را در روابط دو کشور گشود. در سطح منطقه‌ای نیز در این دوران، ایران و هند هنگام سرنگونی طالبان، همکاری‌های بسیار نزدیکی را به‌ویژه در کنفرانس بن شکل دادند و نقش مهمی را در شکل‌دهی به ساختار دولت در افغانستان، ایفا کردند (اگرچه آغاز همکاری‌های دو کشور علیه طالبان به اواسط دهۀ 1990 بازمی‌گردد). در همین دوران همکاری‌های دفاعی میان دو کشور رو به گسترش نهاد و دو كشور در سال‌هاي 2003 و 2006، مانورهاي نظامي مشتركي را برگزار كردند.

روابط تجاری دو کشور به عنوان مهم‌ترین وجه تعاملات اقتصادی نيز در دوران پس از جنگ سرد، به سرعت گسترش یافت. افزون بر اين، موضوع خط لولۀ صلح، به عنوان مهم‌ترین پروژۀ مورد بحث ميان دو كشور، وارد مراحل جديدي شد و اميدهايي براي اجرايي شدن آن شكل گرفت.

در حوزه مبادلات اقتصادي،‌ صادرات هند به ایران را عمدتاً محصولات پتروشیمی، برنج، محصولات صنعتی، فلزات، دارو و مواد غذایی تشکیل می‌دهد. عمده صادرات ایران به هند را نیز نفت تشکیل می‌دهد. همان‌گونه که نمودار زیر نشان می‌دهد، ایران دومین صادر کننده نفت به هند در سال 2009 بوده است.

نکته اساسی که در این نمودار باید به آن توجهی ویژه داشت، روند رشد روابط تجاری دو کشور در این دوره است. بر مبناي داده‌هاي موجود، اين روابط پس از دوره‌اي رشد سريع، دچار افت قابل توجه شده است. همان‌گونه که نمودار نشان می‌دهد، در سال 2009، روابط تجاری دو کشور به شدت افت کرده است. این روند در سایر ابعاد روابط اقتصادی دو کشور نیز طی سال‌های اخیر، بروز یافته است. در این سال‌ها هند، نهایتاً از مذاکرات خط لوله صلح کنار کشید و مهم‌ترین طرح همکاری در روابط دو جانبه را ناکام گذاشت. افزون بر این، شرکت‌های هندی که به طور سنتی از تامین کنندگان مهم بنزین ایران بودند، در این دوران از فروش بنزین به کشورمان خودداری کردند. آخرین اقدام هندی‌ها در این حوزه تا زمان نگارش این گزارش، اقدام محدود کنندۀ بانک مرکزی این کشور در معاملات تجاری با ایران بود؛ اقدامی که روابط تجاری رو به کاهش دو کشور را با محدودیت‌ها و پیچیدگی‌های بیشتری مواجه کرد. همكاري‌هاي نظامي و امنيتي دو كشور نيز به تدريج رو به كاستي گذاشت.

در حوزه سیاسی نیز گرچه در این دوران ایران با اولویت دادن به سیاست نگاه به شرق، به نوعی آمادگی خود را برای گسترش بیش از پیش روابط با قدرت‌های آسیایی اعلام کرد، اما هند به این اقدام پاسخ در خوری ارائه نداد. علی‌رغم تلاش‌های ایران و انتظار کمک از هند در روند پرونده هسته‌ای، اين كشور در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به همراهی با سایر قدرت‌ها پرداخت و به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد رأی مثبت داد، رأیی که با موضعگیری‌های منفی این کشور تداوم یافت و تاثیرات محدود کننده قابل توجهی بر روابط دو کشور گذاشت. افزون بر این، هند بر گستره و عمق همکاری‌های خود با آمریکا و اسرائیل افزود که نماد این روند، از یکسو قرارداد هسته‌ای این کشور با آمریکا و از دیگر سو پرتاب ماهواره جاسوسی اسرائیل به فضا بود (به این موضوع در ادامه خواهیم پرداخت). از دیگر سو ایران به پاکستان نزدیک‌تر شد و موضع این کشور در قبال کشمیر نیز تغییر کرد.

ایران و هند در شرایط جدید

با توجه به رشد سریع روابط دو کشور در دوران پساجنگ سرد و به‌ویژه از ابتدای هزاره جدید و سپس رو به کاستی گذاردن آن طی سال‌های اخیر، پرسش مهمی که باید به آن پاسخ گفت این است که دلایل این کاستی چه بوده‌اند؟

پاسخ به این پرسش را باید در فضای بین‌المللی‌ای که دو کشور در درون آن به تعامل می‌پردازند و به‌ویژه در تغییراتی که در رویکردهای سیاست خارجی آنها پدید آمده است، جست‌وجو کرد. ایران در سال‌های اخیر، نوعی چرخش را در سیاست خارجی خود تجربه کرد. در این چرخش، سیاست خارجی تنش‌زدایانه جای خود را به سیاست خارجی تهاجمی داد و طراحان سیاست خارجی ایران، برای پاسخ‌گویی به چالش‌های غرب، استراتژی ایجاد چالش متقابل را برگزیدند و به نوع جدیدی از رفتار استراتژیک در سیاست خارجی ایران شکل دادند. در این چهارچوب، ایران و غرب در حوزه‌های وسیعی اعم از منطقه‌ای و بین‌المللی، یکدیگر را به چالش کشیدند. نماد این چالش، برنامۀ هسته‌ای ایران است که در این دوران تحولات بسیاری را تجربه کرد.

در سوی دیگر، سیاست خارجی هند در این دوران، در مسیر مقابل یعنی بسط مناسبات و روابط با مجموعۀ غرب، به‌ویژه آمریکا و اسرائیل، قرار گرفت. سیاست خارجی هند که از استقلال این کشور در سال 1947، تا پایان جنگ سرد، بر محور مفهوم عدم تعهد قرار داشت، در دهه 1990، به موازات تغییر در رویکرد توسعه‌ای این کشور از سوسیالیست مآبی به توسعۀ مبتنی بر بازار آزاد، تغییر یافت.

سیاست خارجی هند را در دوران جدید، می‌توان سیاست خارجی توسعه گرا  نامید؛ سیاست خارجی‌ای که کارویژه و دغدغۀ اصلی آن را زمینه سازی برای پیشبرد و تداوم‌بخشی به روند توسعۀ این کشور تشکیل می‌دهد. اکنون و با گذشت دو دهه از روند توسعۀ موفقیت آمیز، هند در پی ایفای نقش در پهنه جهانی نیز برآمده است. بنابراین کارویژه نسبتاً جدید سیاست خارجی این کشور، تصویرسازی هند به عنوان قدرتی مسئول در صحنۀ جهانی است.

با چنین دستور کاری، مهم‌ترین اقدام هند در این سال‌ها تلاش برای بازتعریف مناسبات با ایالات متحده بوده است. این تلاش با روی کار آمدن دولت بوش در آمریکا (2008-2000)، با شانسی بزرگ و به تبع آن موفقیت مواجه شد؛ زیرا مهم‌ترین دستور کار سیاست آسیایی آمریکا در دوره بوش، بازتعریف و ارتقای مناسبات با هند بود. تلاش دو کشور برای بازتعریف مناسبات، با تدوین نقشه راهی موسوم به «گام بعد در مشارکت استراتژیک»،  وارد دوران نوینی شد و با قرارداد هسته‌ای معروف دو کشور در سال 2006، به اوج خود رسید.

در قالب این قرارداد، آمریکا به هند به عنوان کشوری که نه تنها معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را امضا نکرده بلکه با بهره‌گیری از کمک‌های بین‌المللی و به‌ویژه آمریکا، در دهه‌های 1950 و 1960، به بهانه برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز، نهایتاً در 1974، سلاح هسته‌ای خود را آزمایش کرد و در 1998 نیز این اقدام را تکرار کرد، امتیازی استراتژیک داد؛ زیرا نه تنها راه را برای مشروعیت بخشی بین‌المللی به هند بد سابقه به عنوان قدرتی هسته‌ای باز کرد بلکه زمینه را برای همکاری هسته‌ای این کشور با سایرین و به‌ویژه شرکت‌های آمریکایی هموار کرد، امری که هند برای تولید انرژی هسته‌ای، سخت بدان نیازمند است. نكته مهم آنكه روابط هند و آمريكا در دوره اوباما نيز همچنان رو به توسعه بوده است.

در سطح منطقه‌ای نیز یکی از تحولات مهم سیاست خارجی هند طی سال‌های اخیر، بسط سریع مناسبات با اسرائیل و عربستان سعودی بوده است. برقراری روابط رسمی میان هند و اسرائیل، به دوران پس از جنگ سرد و آغاز دهه 1990 باز می‌گردد. گرچه هند، اسرائیل را دو سال پس از شکل‌گیری آن یعنی در 1950 مورد شناسایی قرار داد، اما تا پایان جنگ سرد، روابط دیپلماتیکی میان دو کشور برقرار نبود. در دوران پساجنگ سرد، این روابط به سرعت رو به گسترش رفته است. نکته مهم آنکه کانون این روابط، بسط تعاملات امنیتی بوده است. بحث برانگيزترين موضوع در این حوزه، در وهله اول به كمك اسرائیل به هند در جنگ كارگيل با پاكستان در 1999 باز مي‌گردد. در اين جنگ از كمك‌هاي حياتي اسرائیل به هند حرف و حديث‌هاي زيادي مطرح شد؛ که اسرائیل نیز آنها را تایید کرد. فارغ از این، مبادلات تسلیحاتی را می‌توان مهم‌ترین وجه منافع مشترک هند و اسرائیل و پایۀ بسط و توسعۀ روابط دو كشور به شمار آورد. از میان این مبادلات، موارد زیر از اهمیت بیشتری برخوردارند:

1. قرارداد فروش هواپيماهاي فالكون  AEW (رادار پرنده)؛

2. قرارداد فروش سيستم‌هاي بالوني نظارت و مراقبت؛

3. سیستم‌های دفاع هوایی؛ 

4. پرتاب ماهواره ريسات- 2  (Israeli Aerostats for India, 2010)

در سال 2009، هند اعلام کرد که ماهواره ریسات -2 را با موفقیت پرتاب کرده است. در ابتدا اعلام شد که این ماهواره کاربرد صلح‌آمیز دارد، اما به زودی مشخص شد که این ماهواره صرفاً در راستای برآورده ساختن اهداف نظامی هند مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این ماهواره به سیستم راداری ساخت اسرائیل مجهز است. در واقع این ماهواره هندی با داشتن این سیستم، تا حد زیادی به ماهواره تکسار  ساخت اسرائیل که در سال 2008، به وسیلۀ یک پرتاب کننده هندی در فضا قرار گرفت، شباهت دارد. پرتاب این ماهواره توسط هند، علاوه بر بحث و جنجال‌های فراوانی که برانگیخت، نشان داد که همکاری‌های دو کشور در زمینۀ هوا و فضا تا حد قابل توجهی گسترش یافته است.

دیگر کشوری که از مهم‌ترین رقیبان منطقه‌ای ایران به شمار می‌آید و هند روابط خود را با آن کشور طی سال‌های اخیر به سرعت توسعه داده، عربستان سعودی است. روابط این دو کشور، به طور سنتی و با توجه به حمایت‌های وسیع عربستان از پاکستان، محدود و سرد بوده، اما در سال‌های اخیر این وضعیت تغییر کرده است. روند تغییر در روابط دو کشور با دیدار ملک عبدالله از هند در سال 2006، که نخستین سفر خارجی وی از هنگام به دست گرفتن زمام قدرت در عربستان نیز بود، آغاز شد. او در این سفر قول داد که نفت مورد نیاز هند را «در شرایط حساس»، فارغ از چند و چون قیمت، تامین نماید. نخست وزیر هند نیز در پاسخ به این سفر، در سال 2010، پس از 28 سال راهی ریاض شد و مناسبات دو کشور را «مشارکت استراتژیک» توصیف کرد.

 در تداوم این روند، همکاری‌های دو کشور به‌ویژه در حوزه انرژی، به سرعت گسترش یافت. عربستان سعودی به مهم‌ترین عرضه کننده نفت به هند و هند بعد از چین، آمریکا و ژاپن، به چهارمین وارد کننده نفت از این کشور مبدل شد. مهم‌تر آنکه براساس توافقات صورت گرفته، در بیست سال آینده واردات نفت هند از عربستان، دو برابر خواهد شد. افزون بر این، شرکت ریلانس هند وارد پروژه‌های نفتی عربستان شده و شرکت‌های نفتی عربستان نیز در بخش‌های پالایشگاهی هند وارد فعالیت شده‌اند. روابط هند با سایر کشورهای حاشیه خلیج  فارس نیز رو به توسعه بوده است. (Pant, 2011)

طبیعی است که بسط مناسبات هند با آمریکا، اسرائیل و عربستان، در این سال‌ها تاثیرات مهمی بر مناسبات این کشور با ايران بگذارد. آمریکا و اسرائیل به طور آشکار همواره از هند خواسته‌اند تا با محدود کردن روابط خود با ایران، با استراتژی آنان در قبال این کشور همنوایی نشان دهد. اگر نگوییم مهم‌ترین عامل در کنار کشیدن هند از پروژه خط لوله صلح، درخواست‌ها و فشارهای آمریکا بوده اما بی‌شک یکی از عوامل اصلی آن بوده است. اين سخن خانم رايس، وزیر خارجه دولت بوش در كميته روابط خارجي سنا در آوريل 2006، به روشنی مانع تراشی آمریکا در مسیر تحقق خط لوله صلح را نشان می‌دهد، او می‌گوید: «ما نگراني خود را در مورد روابط با ايران، از جمله در مورد طرح خط لوله گاز، به هند اطلاع داده‌ايم». (Senate Foreign Relations Committee, 2005)

به اين مورد بايد اظهارات بوش را به‌ویژه در سفري كه در سال 2005 به هند و پاكستان داشت،‌ افزود كه در آن صريحاً ‌از اين دو كشور خواسته بود تا خط لوله صلح را كنار بگذرارند و به منابع انرژي ديگري فكر كنند. او تاکید کرد که ايالات متحده آماده كمك رساني به آنها در اين زمينه مي‌باشد. مخالفت‌هاي ايالات متحده با اين پروژه در حد سخن باقي نماند؛ ‌بلكه در عمل نيز از يك سو این كشورها را تحت فشار قرار داد و از ديگر سو ‌تلاش كرد تا به آنها در يافتن منابع ديگر انرژي، كمك برساند. مهم‌ترین اقدام ايالات متحده در اين راستا، ‌انعقاد قرارداد هسته‌اي با هند بود. به عقيدۀ كارشناسان، يكي از دلايل اصلي انعقاد چنين قراردادي، منصرف كردن هند از پيگيري پروژه خط لولۀ صلح بود (Katzman, 2006).

فشارهاي آمريكا بر هند در اين زمينه همچنان ادامه يافت و تغيير دولت در آمريكا نيز تاثيري بر اين استراتژي نگذاشت. شاهد مدعا آنكه دليل اصلي پايان يافتن صادرات بنزين شركت ريلانس به ايران، فشارهاي كنگره آمريكا بود. اين شركت علاوه بر منافع تجاري و اقتصادي گسترده‌اي كه در آمريكا از آن برخوردار است، با بانك‌هاي آمريكايي نيز مراودات كلاني دارد. چندي قبل از اقدام اين شركت، گروهي از نمايندگان كنگره آمريكا، بانك واردات-صادرات  این کشور را وادار به تعليق تضمين مالي 900 ميليون دلاري به شركت ريلانس كردند. اين شركت سخت به اين تضمين كلان براي افزايش ظرفيت پالايشگاه جامنگر احتياج داشت (اين پالايشگاه در ايالت گجرات قرار دارد). بلافاصله پس از اقدام اين بانك، شركت ريلانس اعلام كرد كه به فروش بنزين به ايران پايان خواهد داد و همه چيز به حالت عادي بازگشت (Dadwa & Alam, 2010) در سفر اخير اوباما به هند نيز يكي از موارد مطرح شده، همراهي هند با تحريم‌هاي بين‌المللي عليه ايران بود. در همين راستا تصميم اخير بانك مركزي هند را به فاصلۀ نسبتاً كوتاهي پس از سفر اوباما، طبيعتاً مي‌توان پاسخ هندي‌ها به درخواست آمريكا محسوب کرد.  افزون بر آمريكا، اسرائیل نيز همواره از هند مي‌خواهد تا در فشار بر ايران شريك باشد. طبيعتاً عربستان سعودي نيز در اين مسير قرار دارد و تا جايي كه امكانات اين كشور، به‌ویژه اهرم نفت به آن اجازه دهد، در تخريب روابط ساير كشورها، به‌ویژه قدرت‌هاي آسيايي با ايران مي‌كوشد.

جمع‌بندی

با توجه به مباحث فوق و دقت در تحولات روابط ايران و هند طی سال‌هاي اخير، مي‌توان گفت كه اين روابط شرايط جديدي را تجربه مي‌كند؛ شرايطي كه تابع عوامل و متغيرهاي نوين است. اين متغيرها را به ترتيب اهميت مي‌توان چنين برشمرد:

1. سرعت گرفتن روند چرخش در رفتار استراتژيك هند؛

2. تغيير در سياست خارجي ايران و افزايش تنش در روابط ايران و غرب؛

3- 3. دگرگوني مناسبات هند با آمريكا، اسرائیل و عربستان سعودي.

بنابراين تحول در روابط هند، در شرايط جديد، تابعي از متغيرهاي فوق است. آنچه تاكنون در روابط حادث شده است، نشان مي‌دهد كه اين عوامل، روابط دو كشور را محدودتر كرده‌اند. نكته پراهميت آنكه اين عوامل ساختاري‌اند، به این معنا كه از يك‌سو چرخش در سياست خارجي هند و نزديك‌تر شدن آن به آمريكا، اسرائیل و تا حدي عربستان سعودی، انتخابي استراتژيك براي اين كشور است و تغيير در آن طبيعتاً دور از ذهن است؛ از ديگر سو چالش ايران و غرب روزافزون است و تغيير در اين روند، تا آينده‌اي نزديك قابل تصور نيست. بنابراين دوره جديد كه مي‌توان آن را «دوره روابط محدود ايران و هند» نام نهاد، احتمالاً تا آينده‌اي قابل پيش‌بيني تداوم خواهد يافت.