نظریه سیکل قدرت؛ چارچوبی برای تحلیل فرایند افول قدرت نسبی ایالات متحده و خیزش چین

Print E-mail
دکتر نوذر شفیعی و عبدالحمید قلی‌زاده
09 December 2012

چکیده

خیزش چین و ظهور آن به عنوان بازیگر تاثیرگذار بین‌المللی به یک واقعیت انکارناپذیر در چند دهه اخیر تبدیل شده است. دستیابی چین به چنین موقعیتی علاوه بر آنکه معادلات بین‌المللی و منطقه‌ای را دستخوش تغییر ساخته، ایالات متحده را نیز با شرایط و مقتضیات جدیدی مواجه کرده است. در این راستا نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که ارتقای قدرت چین در حوزه‌های مختلف چه تاثیری بر نقش این کشور در عرصه سیاست جهانی و به ویژه در روابطش با ایالات متحده داشته است؟ پژوهش پیش رو در چارچوب نظریه سیکل قدرت و نقش و بر مبنای منحنی‌های مستخرج از داده‌های آماری مربوط به قابلیت‌های ملی دو کشور درصدد آزمون این فرضیه است که ظهور چین در قرن حاضر، زمینه‌های عدم تعادل میان قدرت رو به فزونی و نقش محدود آن را فراهم ساخته و به بروز چالش‌های مهم سیاسی و اقتصادی میان این کشور و ایالات متحده انجامیده است؛ از این رو، چنان‌چه امریکا از پذیرش نقش چین در عرصه بین‌المللی سرباز زند، علاوه بر این‌که احتمال بروز درگیری و مناقشه میان دو کشور افزایش خواهد یافت، به افول و انحطاط قدرت نسبی ایالات‌متحده بیشتر دامن خواهد زد. مقاله حاضر ضمن بررسی مقایسه‌ای شاخص‌های رشد و افول، به تحلیل جایگاه دو کشور بر اساس مستندات نظریه پرداخته و در نهایت راهکارهای فراروی امریکا در جهت مواجهه با وضعیت جدید را مورد ارزیابی قرار داده است.

واژه‌های کلیدی: نظام بین‌الملل، چالش، هژمونی برتر، قدرت نسبی، قدرت نوظهور، سیکل قدرت

دانلود مقاله