اگرچه سیاست خارجی امریکا در دوران اوباما با تغییرات مشهودی در مقایسه با گذشته روبه‌رو شده، اما زیرساخت‌های بنیادین در رفتار سیاسی و سیاست خارجی امریکا وجود دارد که به‌عنوان عناصر نسبتاً پایدار و تغییرناپذیر در حوزة سیاست خارجی محسوب می‌شوند. رویکرد سیاست خارجی باراک اوباما را می‌توان گذار مجدد به واقع‌گرایی امنیتی دانست. زیرساخت نظریات واقع‌گراییِ امنیتی بر موازنه‌گرایی و تعادل قرار داد. وی توانست الگوی جدیدی را در رفتار سیاست خارجی مورد پیگیری قرار دهد که مبتنی‌بر موازنه‌گرایی، تعادل، همکاری، مشارکت و چندجانبه‌گرایی می‌باشد. در این مقاله تلاش خواهد شد تا سیاست خارجی اوباما در ارتباط با ایران از منظر رئالیسم و در چهارچوب الگوهایی از موازنه‌گرایی و تعادل مورد بررسی قرار گیرد. می‌توان ویژگی اصلی رئالیسم مورد نظر اوباما را عبور از «ویلسونیسم مداخله‌گرا» و توجه به نشانه‏هایی از پراگماتیسم در سیاست خارجی و به‌کارگیری الگوهای نتیجه‌محور دانست.