چکیده

دریای جنوب چین علاوه بر امکانات فراوان برای ماهیگیری، منابع غنی نفت و گاز در زیر بستر خود دارد و از مسیرهای مهم کشتیرانی در جهان محسوب می‌شود. بی جهت نیست که این دریا محل تلاقی ادعاهای ارضی کشورهای ساحلی، چین، فیلیپین، مالزی، برونئی و ویتنام می باشد. پس از این که در سال 2010، امریکا، منطقه دریای جنوب چین را برای منافع ملی خود مهم اعلام کرد، رقابت دریایی امریکا و چین نیز به مسائل دیگر این منطقه افزوده شد.

البته به نظر می‌رسد که هدف امریکا در منطقه بیشتر جلوگیری از بروز هرگونه موانعی بر سر راه کشتیرانی آزاد در دریای مزبور است تا استفاده از کشورهای همسایه چین برای موازنه و کنترل قدرت این کشور. امریکا همچنین نمی‌خواهد مناقشه ارضی در دریای جنوب چین تبدیل به درگیری‌های نظامی میان چین و سایر دولت‌های مدعی شود. اما رویارویی دریایی میان چین و ویتنام در ماه ژوئن گذشته، که می‌رفت به جنگی میان آن دو دولت تبدیل شود، نشان می‌دهد که زمینه برای تحقق این خواست واشنگتن همواره مساعد نمی‌باشد، هرچند توافق روز 22 ژوئیه در جزیره بالی میان امریکا، چین و همسایگان این کشور در منطقه جنوب شرقی آسیا که برای کاهش دادن تنش گردهم آمده بودند، اقدامی امیدبخش در این مورد به شمار می‌رود.

امریکا در قبال چین بر سر دوراهی قرار دارد. از سویی می خواهد آن دولت را همچون شوروی سابق مهار کند، اما به همکاری چین در عرصه بین‌المللی نیازمند است و بنابراین، نمی‌خواهد دشمنی آن دولت را برانگیزد. به نظر می‌رسد که هدف امریکا در قبال چین، جلب همکاری این دولت در حل مسائل مختلف در عرصه بین‌المللی از طریق تحت فشار قرار دادن آن، در دریای جنوب چین می‌باشد.